مستند آنسوی چشمها،جعفر روحبخش
سومین اثر از چهارگانه علی نایینی با موضوع نقاشان معاصر ایران به کار و زندگی جعفر روحبخش میپردازد. نقاشی که مثل یک بندباز ماهر بین نقاشی سقاخانه و انتزاع میچرخد و شاهکار میآفریند.
سومین اثر از چهارگانه علی نایینی با موضوع نقاشان معاصر ایران به کار و زندگی جعفر روحبخش میپردازد. نقاشی که مثل یک بندباز ماهر بین نقاشی سقاخانه و انتزاع میچرخد و شاهکار میآفریند.
پرویز کلانتری موضوع دومین مستند از چهارگانه علی نائینی استکه به کار وزندگی نقاشانایرانی میپردازد و وجه خاص و جذابی از زندگی و هنر این هنرمند و نقاش بزرگ را رونمایی میکند. فیلمی که حدود ۳۴ سال پیش ساختهشده، ولی هنوز هم تازه است و صدها نکته در آن است. میگوید «پرویز کلانتری روحیه و حس کودکانه داشت. این حس را در کارها و آثارش هم حفظ کرده». علی نائینی با ذکر این وجه از زندگی کلانتری به سکانسی از فیلم خودش اشاره میکند و میگوید «به همین خاطر من فیلمم را با تصویر و رفتار پسرکی شروع میکنم که پیراهن پر از دکمه به تن دارد. و در سکانسهای دیگر هم این کودک شاهد و ناظر ماجراها است». مستند «از آنسوی چشمها: پرویز کلانتری» در صد و دومین شب فیلم خانه اردیبهشت اودلاجان به نمایش درآمد و مورد استقبال همه قرار گرفت. خود کارگردان میگوید: «وقتی پس از سی و چند سال دوباره اثر را میبینم، حس خاصی دارم.
نقل است از پرویز کلانتری، که گفته: «روزی در پاریس کنار رودخانهای داشتم از منظر آب و کناره نقاشی میکردم. در خودم غرق بودم. آقایی، فرانسوی، آمد بالای سرم و پرسید «شما ایرانی هستید؟» و من با تعجب از این پرسش، گفتم بله! ولی شما از کجا فهمیدید؟ گفت از نقاشیت! گفتم من که دارم منظری از پاریس را نقش میزنم! او گفت شما هرچه و در هر کجا که نقاشی کنید، ایرانی از آب در میآید».پرویز کلانتری نه بخاطر ظاهر و بافت نقاشیهایش، بل بخاطر باور عمیقش به ایران و هنر ایرانی، نقاش ایرانی ناب به شمار میآید. باید دید علی نایینیِ مستندساز این قصه را چگونه دیده!
علی نایینی، پیش از آنکه مستندساز شود، نقاشی و گاه مسجمه میساخت. اما وقتی چهار مستند معتبر و محکم درباره کار و زندگی چهار نقاش برجسته کشور ساخت، بیشتر نقاش بود تا مستندساز. در یکصدیکمین شب فیلم خانه اردیبهشت اودلاجان، نمایش چهارگانه او در این زمینه شروع شد. با نمایش زندگی حجتالله شکیبا. خودش میگوید، «پساز سیوچهار سال دوباره این مستند را میبیند. طبعا اگر امروز بخواهد درباره شکیبا فیلم بسازد، قطعا فیلم دیگری خواهدشد. با این حال، هنوز هم خاطرههای این فیلم در من زنده است. هرچند در این سالها اتفاقات عجیبی برای من و شکیبا افتاده است».
حجتالله شکیبا نقاش است و عکاس. دستی هم در دکوراسیون به ویژه دکور فیلمها دارد. با علی حاتمی در بازسازی تابلوهای کمالالملک همکاری کرد و چنان ماهرانه آنها را بازسازی کرد که انگار خود استاد نقاشی کرده. او در ریزهکاری و جزییات اثر دقت فراوان داشت و به همین خاطر معروف به «هایپررئالیست» ایران شد. در یکی از نقاشیهایش از یک اسکناس یک تومانی، شیوه اجرا، استفاده از رنگهای پخته و سایهروشنها چنان دقیق و ظریف بود که انگار واقعا اسکناس به قاب چسباندهشده. اولین نمایشگاه او با عنوان «اسکناسهای شکیبا» سال ۱۳۵۵ در گالری سیحون برگزار شد. با همین نمایشگاه، او به جامعه هنری ایران معرفی شد.
علی نائینی نگاه دقیقی دارد به کار و هنر این هنرمند نقاش.
امروز، خانه اردیبهشت اودلاجان و موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان افتخار میکندکه صدمین شب فیلم خود را برگزار کرده. نمایش یکصد فیلم با امکانات محدود یک موسسه فرهنگیهنری غیردولتی حتما کار بزرگی است. بهویژه از این نظر که موسسه میخواهد این راه را تا صدها شب فیلم دیگر ادامه دهد. مستند «خاطرات یک ۷۵ ساله» از محمدرضا اصلانی در این شب به نمایش درآمد. اثری تجربی و پیامدار از هنرمندی که علاوه بر فیلمسازی، در حوزه شعر و ادب هم حرفهای زیادی دارد. در تمام کارهای سینماییاش، اصلانی یگانهبودن را حفظ کردهاست. از مستند «جام حسنلو» و سینمایی «شطرنج باد» تا «تهران از پشت آیینه» و «خاطرات یک ۷۵ ساله».