صدوسومین شب فیلم خانه اردیبهشت اودلاجان

درست است که یک نقاش باید آناتومی بداند، فلسفه رنگ را بشناسد، ترکیب‌بندی بداند، و الی آخر! اما وقتی یک نقاش، البته اگر نقاش باشد نه تکنیسین، می‌نشیند جلو سه‌پایه که رنگ روی بوم بنشاند، اصلا به این قواعد فکر نمی‌کند. حتی به موضوع نقاشی هم فکر نمی‌کند. این موضوع را جعفر روحبخش، خیلی زیبا بیان کرده. می‌گوید: «من در نقاشی به آنچه می‌آفرینم، هرگز نمی‌اندیشم. نمی‌دانم القای اندیشه به وسیله رنگ و بوم یعنی چه! من از نقاشی لذت می‌برم. در نقاشی تولد می‌یابم. در کار خود به نتیجه نمی‌اندیشم. حاصل کار نتیجه را نشان می‌دهد. برخی از بینندگان آثارم می‌گویند: تابلوها خیلی زیبا هستند، آرامش می‌دهند؛ در این شرایطی که بعضی از ماشینیسم و سایر مظاهر تمدن امروزی دم می‌زنند، آدم در این تابلوها یک نوع امیدوار بودن و پویایی حس می‌کند» کافی نیست آیا؟
سومین اثر از چهارگانه علی نایینی با موضوع نقاشان معاصر ایران به کار و زندگی جعفر روحبخش می‌پردازد. نقاشی که مثل یک بندباز ماهر بین نقاشی سقاخانه و انتزاع می‌چرخد و شاهکار می‌آفریند.

تاریخ اکران: ۱۱-۱۱-۱۴۰۲ ساعت ۱۷
مکان: خانه اردیبهشت اودلاجان

جعفر روحبخش