سومین مستند از رشتهمستندهای حوزه «شعر و قصه» به زندگی احمد شاملو اختصاص داشت. کاری از مسلم منصوری که چندسال قبل از درگذشت شاعر تهیه شده و گفتگویی است بین ناصر تقوایی و احمد شاملو. دو غول از دنیای تصویر و شعر. در خلال این گفتگوی دقیق، سکانسی هم از حضور محمود دولتآبادی وجود دارد که او به احترام شاعر، متنی را میخواند و گپی کوتاه باهم دارند. در نماهایی محدود هم آیدا، همسر احمد شاملو را میبینیم که بسیار موجز درباره شاعر حرف میزند. در حد چند جمله. اما عبارت کلیدی کلام او این جمله است که «زندگی و شعر شاملو دو حوزه جداگانه نیستند. یکی هستند». ف
حبیب باوی ساجد، کارگردان مستند «قلمرنج» که در یکصدویازدهمین شب فیلم خانه اردیبهشت اودلاجان به نمایش درآمد. در جلسه گفتوشنید پس از تماشای فیلم حضور نداشت. او اهل و ساکن اهواز است و معمولا کاری با تهران ندارد. به گفته فرهاد ورهرام، «باوی اهل ادبیات است و قصهنویسی. ارتباط خوبی با شاعران و قصهنویسهای عرب منطقه دارد. از لبنان و عراق و مصر. گرایش نیرومند فیلمسازی دارد و مستند محکمی با موضوع جنگ ساختهاست.» ورهرام از برخی برنامههای باوی هم خبر دارد. «باوی دلش میخواست فیلمی با محوریت محله لشکرآباد اهواز بسازد. محلهای که شاید نخستین حاشیهنشینی اهواز را رقم زده. از این محله هم فوتبالیست متولد شده هم شاعر و هنرپیشه تحویل جامعه داده. در عین حال که شناسنامه حاشیهنشینی و حلبیآبادی دارد.»
نمایش «از خانه شماره ۳۷»درنخستین شبِ فیلمِ سال ۱۴۰۳ که صدودهمین شب از این دست بود، شوروحال دیگری داشت. میهمانان کوشیدند در سالن جا پیدا کنند، ولی شماری از آنان نتوانستند فیلم را ببینند. تعدادی هم فقط صدای فیلمرا شنیدند! شبِ خوبی بود.
در ابتدای نشست پس از نمایش، محسن شهرنازدار، کارگردان فیلم توضیح داد که «تدارک تولید این فیلم در سال ۱۳۸۲ شروع شد. به دلایل منعدد، از جمله نبودِ حامی درست و درمان، تولید آن شش سال طول کشید که البته موضوع سفر به فرانسه و گرفتن تصویر و گفتگو با برخی مطلعین هم در این دوره اتفاق افتاد». از گفتههای کارگردان میشود فهمید روند تولید نه تنها ساده نبود، بلکه روندی پر چالش و سنگلاخ هم بوده. اما شادمهر راستین که تهیهکننده فیلم است، این روند را عادی میداند «چون اگر سخت نبود که به دل نمینشست!
مصطفی رزاق کریمی فیلمساز واردی است. کارش را خوب بلد است. مستند «زندگی در تصویر» با موضوع مرتضی ممیزِ گرافیست در یکصدوهفتمین شب فیلم خانه اردیبهشت اودلاجان از این فیلمساز به نمایش درآمد. مستندی که ظاهرا در سالمرگ فوت ممیز، به رسم یادبود و بزرگداشت او ساختهشد. بر این اساس، شاید انتظار دیدن یک اثر هنری در حد و قواره دانش رزاق کریمی انتظار مناسبی نباشد. با این حال، در جای جای اثر نشانههایی از نبوغ و خلاقیت این کارگردان کاملا هویدا است. گفتگو درباره مستند را امیرهادی ملکاسماعیلی که مستندساز است، با این مضمون و محتوا شروع میکندکه «این مستندازدسته مستندهای مصاحبهمحور است و شاید به همین خاطر انسجام محکمی ندارد. در مستندهای با موضوع زندگی و فعالیت یک شخصیت، اگر روش مصاحبه با افراد انتخاب شود، انتظار میرود این افراد از طیف بزرگی از موافق و مخالف گزیده شوند تا اطلاعات نقلشده به مخاطب جامعیت لازم را داشتهباشد. در این مستند چنین نیست و تمام کسانی که درباره ممیز حرف میزنند، در ستایش از او است و هیچ مخالفی نیست.»
منوچهر صفرزاده از نسل پیشگام هنر و نقاشی مدرن ایران است. البته با مختصات و ویژگیهای خود او. در مستندی که هوشنگ آزادیور در مجموعه ششگانه آنسویچشمها ساخته، پرتره نسبتا کاملی ازاین هنرمند را ترسیم میکند. در صد و ششمین شب فیلم خانه خانه اردیبهشت اودلاجان، این مستند به نمایش درآمد و حاضران و مخاطبان به اظهار نظر درباره شکل و محتوای آن پرداختند. این فیلم در سال ۱۳۶۷ ساخته شده و در سال ۱۳۶۸ تکمیل و ارائه شدهاست. بههمین خاطر برشی از زندگی و کارهای او را نشان میدهد. زمانی که نقاش۴۶ ساله بود و تا رسیدن به مرز هشتاد سالگی، که متاسفانه فوت کرد، راه زیادی در پیش رو داشت. متاسفانه کارگردان فیلم هم خیلی زود از این جهان پرکشید و در نشست گفتوشنید درباره فیلم هم ما محروم از شنیدن حرفهای او شدیم.