مستند آنسوی چشم‌ها،حجت الله شکیبا

مستند آنسوی چشم‌ها،حجت الله شکیبا

حجت‌الله شکیبا نقاش است و عکاس. دستی هم در دکوراسیون به ویژه دکور فیلم‌ها دارد. با علی حاتمی در بازسازی تابلوهای کمال‌الملک همکاری کرد و چنان ماهرانه آن‌ها را بازسازی کرد که انگار خود استاد نقاشی کرده. او در ریزه‌کاری و جزییات اثر دقت فراوان داشت و به همین خاطر معروف به «هایپررئالیست» ایران شد. در یکی از نقاشی‌هایش از یک اسکناس یک تومانی، شیوه اجرا، استفاده از رنگ‌های پخته و سایه‌روشن‌ها چنان دقیق و ظریف بود که انگار واقعا اسکناس به قاب چسبانده‌شده. اولین نمایشگاه او با عنوان «اسکناس‌های شکیبا» سال ۱۳۵۵ در گالری سیحون برگزار شد. با همین نمایشگاه، او به جامعه هنری ایران معرفی شد.
علی نائینی نگاه دقیقی دارد به کار و هنر این هنرمند نقاش.

مستند خاطرات یک ۷۵ ساله

مستند خاطرات یک ۷۵ ساله

محمدرضا اصلانی، در مصاحبه‌ای گفته: «کشف کردم که در اعدام‌هایی پس از کودتای محمدعلی شاه، درست کسانی اعدام شدند که در ماجرای تاسیس بانک ملی و ورشکست‌شدن روس و انگلیس دست داشتند. فقط آن‌ها هستند که کشته می‌شوند. من تعجب می‌کنم چرا هیچ کدام از تاریخ‌نویسان ما به این مساله توجه و عنایت درستی نداشتند.» همین تکه کوچک از حرف‌های اصلانی نشان می‌دهد داستان بانک ملی داستان پس‌انداز و وام و اعتبار نیست. داستان زندگی اجتماعی و مدنی ما هم هست. داستان مبارزه با اختاپوس بانک استقراضی روسیه و بانک شاهی انگلیس هم هست. از سال‌های میانی سده چهاردهم خورشیدی موضوع بانک تبدیل به یکی از اهداف استقلال‌طلبی اقتصادی ایرانیان شد. در شهرهای مختلف کشور معتمدین بازار به عنوان وکیل جامعه بازرگانی کشور شروع به جمع‌آوری پول از بازرگانان کردند تا سرمایه لازم برای تاسیس یک بانک ملی ایرانی را فراهم بیاورند. این در شرایطی بود که عوامل رسمی و نفوذی دو بانک خارجی حاضر در کشور نهایت شیطنت و کارشکنی را انجام می‌دادند.
محمدرضا اصلانی، در قالب روایت خاطرات یک ۷۵ ساله بازنشسته بانک ملی، کوشیده قصه پر از فراز و نشیب این تلاش ملی را روایت کند. باید دید و قضاوت کرد.

مستند مرثیه گم شده

مستند مرثیه گم شده

جنگ فقط در انداختن بمب و شلیک گلوله باز سوی طرفین نیست. هزاران قصه و غصه دارد. مستند «مرثیه گمشده» یکی از این قصه‌های پرغصه را تعریف می‌کند. وقتی لهستانی‌ها مجبور شدند خانه و دیار خود را در جنگ دوم جهانی ترک کنند و به کشورهای دیگر کوچ کنند، تعدادی نیز آمدند به ایران. می‌گویند حدود ۳۰۰ هزار نفر. متاسفانه بسیاری از این انسان‌های شریف دچار بیماری و سرما و مصیبت شدند و از بین رفتند. امروز گورستان کاتولیک در دروازه دولاب تهران یادآور بخشی از این مصیبت است. از سوی دیگر فلان پزشک لهستانی در همدان یا ده‌ها خانواده ایرانی- لهستانی هم یادگار همان کوچ است. خسرو سینایی این قصه پرغصه را به زیبایی به تصویر کشیده و آن واقعه را در سینه تاریخ به ثبت رسانده. او با ساخت این مستند بلند، جایزه صلیب لیاقت را از لهستان دریافت کرد. این مستند ما را با یکی از گوشه‌های تاریخ گذشته نزدیک ایران آشنا می‌کند. دیدن دارد.

مستند جاودانه‌ها

مستند جاودانه‌ها

در روزهایی که ممکن است چندان هم بسامان نباشد، شاید بهتر باشد به جستجوی زیبایی‌هایی برویم که کمی از بار سنگین این روزها کم کند. به سراغ شعر برویم، به سراغ موسیقی یا تئاتر. و می‌شود به سراغ زیبایی‌های وطن‌مان برویم. به ضیافت چشم. منظرهای زیبای کشورمان را ببینیم. آثار هنری و معماری برجسته را ببنیم. حالشان را بپرسیم و از دیدنشان لذت ببریم. مستند «جاودانه» از آن دست مستندها است که می‌تواند لذت «ایرانی‌بودن»مان را بیشتر و عمیق‌تر کند. این مستند در دو بخش یک و دو تهیه شده و تقریبا تمام زیبایی‌های معماری یادمانی ایران را به تصویر کشیده. بسیار زیبا و شاعرانه. حمید سهیلی کارگردان این مستند، از نیکان روزگار بود. بیشترین مستندهای معماری و شهری را او ساخته. تمام این مستندها، امروز، اسناد و شواهد زندگی و مدنیت معماری ایران هستند. حیف که سهیلی خیلی زود از دست رفت.

مستند غوغای ستارگان

مستند غوغای ستارگان

در میانه نمایش مستندهایی از کلاسیک‌های ایران، شب یلدا بهانه است برای تماشای مستند زیبای «غوغای ستارگان». داستان خلق ترانه معروفی که دهه‌هاست همه زمرمه‌اش می‌کنیم. «امشب شوری در سر دارم. . . » ترانه‌ای در «گام وصال» که نه تنها در ایران بلکه در بسیاری نقاط دیگر جهان هم با شکل و شمایل متفاوت اجرا شده‌است. داستان رابطه شعر با موسیقی. این‌که آیا موسیقی باید بر شعر سوار شود یا برعکس. خاطراتی از کریم فکور، پروین، دلکش، همایون خرم و بسیاری دیگر. دیدن این مستند حالمان را خوش می‌کند تا به استقبال یلدا برویم.