در روایتِ «دارالخلافه ناصری» با تبختر گفته میشود «اعلیحضرت شاهنشاهی کلنگی از نقره به دست مبارک بر زمین زد» و بعد هم خبر میدهد که «برج و باروی شاهطهماسبی و دروازههای تاریخی قلعه طهران یکی پس از دیگری فروریخت و در پی آن تمام استحکامات دفاعی و باستیونها نیز خراب شدند. خندقهای قدیمی که شاهد نبردهای افغانها، افشاریان، زندیان و قاجاریان بود، با سنگ و آجر و خاکهای همان برجوباروهای کهن پر شدند و بر روی آنها خیابانها و کوچههای جدید امتداد یافتند». تصورش را بکنید اگر چنین نکردهبودند و توسعه شهر را با حفظ همانها انجام میدادند، الان تهران چقدر جاذبه تاریخی داشت. شاهان قاجار که متاسفانه بزرگترین هنرشان حرمسراسازی و تفریحات شخصی و مبتذل بود، قطعا سواد و خرد درازمدت برای شهر و آیندهاش نداشتند.
در سرشماری نجمالملک (۱۸۶۸ میلادی)، کلیه مناطق تهران به استثنای «عمارات خاصه اعلیحضرت شاهنشاه» سرشماری شد و سپس به خارج از شهر پرداخت و خانههای اطراف را تاحد حصن و خندق جدید دارالخلافه ناصری شمارش کردند. . . مواردی که در این سرشماری ذکر شد، عبارتند از عدد اشخاص صاحبخانه، اشخاص اجارهنشین، مردان، زنان بزرگ، اطفال شیرخوار تا پنج سال، جوانان از پنج تا پانزده سال، خواجه و غلامسیاه، کنیز، دایه و خدمتکار و گیس سفید، نوکرهای مردم، پیوست اشخاص قاجاری، اشخاص تهرانیالاصل یا متولد تهران، اصفهانی، آذربایجانی، طلاب، اشخاصی که در فصل تابستان حتما به ییلاق میروند، ناقص الاعضا، زردشتیان، فرنگیهای متوقف در تهران، ارامنه، یهودیان و عدد بیوت آنها، دکانهای خبازی، مساجد، مدارس، تکایا، حمامهای عام، کاروانسراها، یخچالها، دستگاههای کورهپزی و عدد اصطبلهای خاص. کل جمعیت تهران بر اساس این سرشماری، ۱۵۵۷۳۶ نفر برآورد شدهاست که از این میان، ۸۴۸۰ نفر سپاهی هستند.
دو بانک بیشتر در تهران نبود. یکی بانک شاهنشاهی و دیگری بانک استقراضی. اولی را انگلیسیها و دومی را روسها اداره میکردند. بانک شاهنشاهی امتیاز نشر اسکناس را هم تحصیل کردهبود و اولین بانک بود که در ایران تاسیس شدهبود. اسکناس همان کاغذ زری است که سعدی در کتاب خود ذکر کرده. روسها رقیب انگلیسیها در ایران بانک استقراضی را بعدا گرفته و برای اینکه این بانک به بازار نزدیک باشد، در پشت بازار ارسیدورزها زمین ابتیاع کردند و مشغول ساختمان شدند. این زمین سابقا قبرستان بود. بعضی از علمای تهران معامله قبرستان را مجاز نمیدانستند. وقتی پیسازی ساختمان را مشغول بودند و استخوانهای مردگان بیرون میآمد، علما همین را بهانه کرده به تحریک انگلیسیها دادوقالی راه انداختند و مردم بهطور اجتماع به قبرستان مذکور رفته و مانع از ادامه کار ساختمان آن شدند
یک رشته مستند با عنوان «یک شهر، هزار قصه» درباره تهران طراحی و ساخته شده که بیانگر تجربه زیسته برخی هنرمندان و فرهیختگان ساکن تهران است.این مستند روایت خانم لیلی گلستان از طرح ساخت گالری گلستان به کارگردانی بهمن کیارستمی است.
ماجرایی که محور طرح این موضوع قرار گرفته، بحران ارزی سال ۱۳۹۷ است؛ ماجرایی که با تلاش برای تعیین یک قیمت ثابت ۴۲۰۰ تومانی برای دلار در فروردین ۱۳۹۷ آغاز شد. نرخی کمتر از ارزش واقعی دلار در بازار که وقتی با اعلام تخصیص عمومی آن به تمام واردکنندگان همراه شد، نقطه آغاز یک بحران بزرگ اقتصادی یا به تعبیر خودِ فیلم، «بزرگترین فساد اقتصادی پنج دهه اخیر ایران» بود. رانت گستردهای که در قالب دلار دولتی، به بیش از ۱۵ هزار شرکت واردکننده کالا اعطا شد و شرکتها با استفاده از این فرصت پیشآمده و دور زدن قانون (صادر کردن مجدد همان کالای وارداتی و تبدیل دوباره آن به دلار) ثروت فراوانی بهدست آوردند.
شهرسازی و برنامهریزی شهری، به جرات میتوان گفت، دانش مادر و اصلی در جهان امروز است. بالاخره با هر تنعم یا با هر محدودیت و شدت، مجبوریم در شهر زندگی کنیم. خوبو بد زندگیها در همین شهرها اتفاق میافتد و بیآنکه بدانیم یا بخواهیم که بدانیم، شکل و ساختار شهر بر روح و روان ما اثر میگذارد.