مهران فیروزبخت کارگردان «کوپریتو» میگوید زاده زنجان است و در همان دوران کودکی و مدرسه هر روز از کنار کارخانه کبریتسازی زنجانکه ازسال ۶۰ متروک و رها افتادهبود، رد میشد و متاثر میشد تا اینکه در سال ۱۳۹۰، بهصورت اتفاقی راشهایی از تصاویر تلویزیونی کارخانه کبریتسازی به دستش میرسد و همین جرقهای میشودبرای ساخت مستند کوپریتو.
۹۸ سال از تولید فیلم علف ساخته مریان سی کوپر می گذرد. ۶۳ سال پس از ساخته شدن فیلم علف،
فیلمی دیگر به نام تاراز به کارگردانی فرهاد ورهرام با نوادگان عشایر بختیاری که کوپر با آنها همراه
بود ساخته شد. خانوار عشایری که ورهرام با آنها در کوچ همراه بود پنج سال بعد از تولید این فیلم دست
از کوچ کشیده و در شهرهای استان های خوزستان و اصفهان و زاهدان زندگی مقیم شدند. این فیلم درباره
تغییرات ساختار ایل بختیاری است از زمان پیدایش نفت در مسجد سلیمان تا کنون.
«شناسنامه» شاید یک برگ کاغذ باشد یا دفترچهای کوچک. در نگاه اول، چیز مهمی نیست ولی وقتی بدانیم بدون شناسنامه هیچ کاری در هیچ کجا نمیتوانیم بکنیم، قدر این یک برگ یا دفترچه را میدانیم.
شاید برای بسیاری از ماها عجیب باشد که در گوشههایی از این سرزمین آریایی، از جمله سیستان و بلوچستان، کسانی هستند که هنوز شناسنامه ندارد. به ده ها دلیل. اینها مسائل و مشکلاتشان را چگونه حل میکنند؟ فرزندان این انسانهای شریف و زحمتکش چطور باید در مدرسه ثبت نام شوند؟ تازه اگر مدرسهای باشد.
بندرترکمن قبلاً بندرشاه نام داشت و یادآور دو فیلم مهم در تاریخ سینمای ایران است. یکی فیلم داستانی «طبیعت بیجان» از «سهراب شهیدثالث» و دیگری فیلم مستند «اونشب که بارون اومد» از «کامران شیردل». موضوع این فیلم درباره تاریخچه راهآهن نیست، درباره شهری است که تا قبل از تاسیس راهآهن سراسری در دوره رضاشاه به جز چند کومه صیادی هیچ کس در آنجا زندگی نمیکرد. با کم رونق شدن بندر ترکمن شهر موقعیت گذشته خود را از دست داده و در انزوا شاهدِ عبور چند قطار باری و مسافری است که لحظاتی را در این ایستگاه این شهر توقف میکنند.