تا همین ده سال پیش، استودیوها ولابراتورهای فیلم در ایران، بهخصوص در تهران، دایر بودند و کمکحال فیلمسازان بودند تا ایده و قصه آنها به فیلم روی پرده تبدیل شود. شیفتگان فیلم و سینما مدیون این صنف و افراد بودند تا قصههای ایرانی از خیال به تصویر تبدیل شوند. طبیعی است این لابراتورها و استودیوها هریک قصه خود را داشت و هریک بالاو پایین خاصی را تجربه کردهبود. رقابت هم سخت بود و هرروز باید دنبال تکنیکها و دستگاههای تازهتر میبودند. اما، به یکباره فناوری دیجیتال وارد صحنه شد و همه را مبهوت و بسیاری را از صحنه خارج کرد.
امروز، عکس و فیلم چنان رایج و همهگیر شده که جشنواره فیلمهای صدثانیهای برگزار میکنند که با گوشی موبایل ساخته شدهاند. یادمان رفته همین دوسه دهه پیش برای ساخت و صداگذاری یک فیلم چه مصیبتها میکشیدند. روزگاری برای تولید یک فیلم استودیو بزرگی لازم بود با دستگاههای بزرگتر و سنگین. امروز فقط یک میز و یک کامپیوتر قوی.
در ایرانِ خودِ ما استودیوهای بزرگی بودند با سیستمها و دستگاههای درجه یک اروپایی. اما وقتی دوربینها و ابزار دیجیتال وارد عرصه شدند، تمام این استودیوها همراه با قصهها و خاطراتشان، یک شبه برچیده شدند. انگار از ازل وجود نداشتند. مستند «خاطرات نگاتیو» داستان این برچیدهشدن غمبار و خشن است.
«این فیلم در سال ۱۳۸۵ ساختهشد. قصه جالبی دارد. دوستان گیلانیام مرا دعوت کردهبودند آن دیار. آنجا فیلمی دیدم به نام «پرنیان». فوقالعاده بود. دنبال کارگردانش گشتم و بدینترتیب با ارد عطارپور آشنا شدم. در آن روزها او برنامه ساخت بیست فیلم برای بیست شب تلویزیون داشت. تعدادی از این فیلمها در حوزه محیطزیست بود. تصمیم گرفتیم درباره روددره-های تهران کار کنیم. رفتیم دنبال اسناد و مدارک. از جمله طرح جامع تهران. چیزی پیدا نکردیم. مسیرها را رفتم و بیش از هزارتا عکس گرفتم. دوستانی هم کمک کردند. محمدرضا حائری مشوق خوبی برای این فیلم بود.
نمایشگاه عکس ورهرام با عنوان “زن ایل” در خانه اردیبهشت اودلاجان از تاریخ ۲۲ الی ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ برگزار میشود.
این عکسها بخش کوچکی است از کوچ خانوار آمرید که ورهرام در سال ۱۳۶۵ به مدت یک ماه به مسافتی حدود ۳۰۰ کیلومتر با آنها از شمال مسجد سلیمان تا دامنه جنوبی زردکوه همراه بود.
موضوع مستند «بازگشت دوباره» از فرهاد ورهرام، چنان جذابیتو حساسیتی داشتکه علاوه بر دوستان مخاطبان معمول خانهاردیبهشتاودلاجان، چهرههای فرهنگی و مدنی دیگری هم برای دیدن آن و حضور در نشست بعد از نمایش، آمدهبودند. از جمله دکتر عباس قنبری استاددانشگاهو ازفرهیختگان ایل بزرگ بختیاری، دکتر شاهرخ باور مترجم کتاب «علف»، هارون یشایایی نویسنده و تهیهکننده سینما، ارد عطارپور مستندساز، دکتر سیروس باور معمار و استاد دانشگاه. به خاطر حضور این عزیزان، نشست گفت و شنید به صورت پنل گفتگو تنظیم شد. ساخت این مستند حدود سی سال طول کشیده.