یادمان هست که شهرسازان مدرن امروز مقیاس شهر را برحسب زمانی تعریف میکنند که از خانه تا مقصدهای الزامی است. مثلا آیا برای رفتن بچهها به مدرسه باید سوار خودرو شوند یا میتوانند پیاده یا با دوچرخه بروند. آیا اولین مقصد تجاری در چنان فاصلهای هست که بشود پیاده رفت یا باید با خودرو و دوچرخه رفت؟ بر این مبنا شهر را در سه مقیاس پیاده، دوچرخه و سواره دستهبندی و تعریف میکنند. این شهرسازان معتقدند بهترین مقیاس برای شهر آن است که همه نیازهای روزمره و عادی زندگی در فاصله نزدیک اطراف خانه باید باشد که برای رفتن به آنجاها نیاز به استفاده از وسیله نقلیه سواره نباشد. اینکه چنین امکانی در همه شهرها میتواند وجود داشتهباشد یا نه موضوع دیگری است. اصل موضوع آن است که این پیشنهادها بر این اساس است که تردد پیاده در شهر افزایش یابد. چرا؟ نخست به این خاطر که نیاز به سوخت فسیلی کم میشود و همین امر موجب کاهش آلودگی محیطی و زیستی میشود. انگیزه دوم آن است که با این کار تحرک و شادابی افراد را میتوان افزایش داد. در جهان امروز، متاسفانه، کمتحرکی افراد تبدیل به معضل بزرگ در برابر دولتها و سازمانهای عمومی شدهاست. تبعات بهداشتی و اقتصادی آن هم قابل کتمان نیست.
در میان علمای شهرسازو برنامهریز شهری پیوسته این پرسش مطرح است که آیا سکونت تولید فرهنگ میکند یا خدمات و تجارت؟ در نمونههای فراوان تاریخی، برای هر دو بخش مصداق وجود دارد. از یک سو همینکه محلههای شهرهای تاریخی ما به نام صنوف یا اقوام هست، بهخودی خود این تصور را به وجود میآورد که اینها هویت دارند و داشتن هویت نخستین شرط فرهنگ است. در یک مثال تاریخی، در شهر «ربع رشیدی» که از ابتکارات رشیدالدین فضلالله بود،اسامی کوچهها به نام صنوف بود.
«برای درک بهتر سبک طراحی شهری در این دوره، طراحی میدان حسنآباد را میتوان ملاک قرارداد که در سال۱۳۱۹ پس از تخریب هسته قدیمی به وسیله ساختمانهای دو طبقه که دو به دو متقارن بودند، محصور گردید. بدنه محصورکننده این میدان کاملا طراحی شدهاست و نماها هماهنگ و کل موزون، متناسب و جذاب میباشد. سبک معماری ساختمانها نیز هرچند از معماری ایران تبعیت میکند، ولی بیشتر متاثر از معماری کلاسیک اروپاست؛ بنابراین علاوه بر شکل و طرح میدان که جدا از فضاهای گذشته پدید آمدند، مقیاس آن نیز نسبت به شهر آن دوره، عظیم بودهاست. میدانها مرکز ثقل کالبدی شهر محسوب میشدند. بعدا در کانون آنها مجسمهای نصب میگردید؛ بنابراین میدان با داشتن مفاهیم زیباشناختی، بدنه مطلوب و ساختمان هایی که دارای ارزش معماری و عملکرد ویژه بودند، یک فضای شهری زنده را در بافت جدید شهرها پدید میآوردند.. . . در این دوره برای نخستین بار پنجرهها یکی پس از دیگری به روی کوچهها و خیابانهای جدیدالاحداث گشوده میشدند. دیوار حیاط کوتاهتر و شکیلتر شدند و بالکن نیز که بیش از این کارکردی شاهانه داشت و بهترین نمونه آن کاخ عالیقاپو بود، به عنوان پدیده کاملا وارداتی در این دوره در عملکرد خانههای شخصی، کاربرد اجتماعی یافتند. پنجرههای جدید در عمارتهای قدیمی بیانگر این تحولات است. توجه به حریم خانه با ارتفاع مناسب پنجرهها از سطح کوچه و خیابانها و عدم دید مستقیم عابرین هنوز پابرجا است. پنجرهها نمایانگر معماری و گویای شخصیت و هویت سازندگان آن و نیز جلوه و چشمانداز شهر محسوب میگردد. معماری برونگرای دوره مدرن پیوندی تازه با شهرسازی داشت. این تغییرات باعث تغییرات نمادهای جدیدی در سیمای شهر گشتند. پیش از این، نمادهای شهری بیش از آنکه محصول کالبد و فضای شهرسازی باشند، پدیدآمده از عملکرد معماری درونگرا بودند».
باید بیهیچ مجامله و تعارف، پذیرفت ارائه پیشنهاد و طرح برای نوسازی یا بهسازی یک محله، بیتردید، کار و وظیفه کارشناس است نه همه افراد، فارغ از حرفه و جنس و آیین و سن. باید بیهیچ تعارف پذیرفت که «شهرسازی» یا «برنامهریزی شهری» یک علم است و اظهارنظر درباره آن در حوزه توانایی و وظایف علمای شهرسازی است نه هرکس دیگر.
شهرسازی و برنامهریزی شهری، به جرات میتوان گفت، دانش مادر و اصلی در جهان امروز است. بالاخره با هر تنعم یا با هر محدودیت و شدت، مجبوریم در شهر زندگی کنیم. خوبو بد زندگیها در همین شهرها اتفاق میافتد و بیآنکه بدانیم یا بخواهیم که بدانیم، شکل و ساختار شهر بر روح و روان ما اثر میگذارد.