سلام

باید بی‌هیچ مجامله و تعارف، پذیرفت ارائه پیشنهاد و طرح برای نوسازی یا بهسازی یک محله، بی‌تردید، کار و وظیفه کارشناس است نه همه افراد، فارغ از حرفه و جنس و آیین و سن. باید بی‌هیچ تعارف پذیرفت که «شهرسازی» یا «برنامه‌ریزی شهری» یک علم است و اظهارنظر درباره آن در حوزه توانایی و وظایف علمای شهرسازی است نه هرکس دیگر. متاسفانه، این فرض ساده‌وگزاره منطقی، هنوز برای بسیاری از ماها جا نیفتاده و خود را مجاز می‌دانیم در خصوص مسایل فنی شهرسازی و برنامه‌ریزی شهری اظهار نظر و ارائه طریق نماییم. ساده‌ترین مثال برای این نوع برخورد غیر کارشناسانه، شاید، خواست بسیاری از اهالی محله برای تعریض معابر و سهولت تردد و دسترسی سواره در آن است. یا اغلب مردم در پاسخ ساده‌ترین پرسش که نیاز محله چیست، فوری می‌گویند: پارک. یا میدان تره‌بار!

فارغ‌از این‌که هریک از این پیشنهادها بایدمستدل ومتکی بر مطالعات پشتیبان و کارشناسانه باشد. و این از عهده متخصصان امر برمی‌آید. از سوی دیگر، اهالی و ساکنان یک محله، قطعا، نیازها و خواست‌های روشن و مشخصی دارند که باید مورد توجه و تامل قرار گیرند. اما، هرگز نباید «نیاز» را با «راه‌حل» اشتباه گرفت. مثلا، «امنیت» نیاز مبرم یک محله است. این را باید شنید و بررسی کرد، ولی داشتن پاسگاه پلیس در محله یک نیاز نیست، یک ابزار یا یک راه‌حل است و باید دید آیا پاسگاه پلیس امنیت می‌آورد؟ بنابراین، می‌توان ادعا کرد که بسیاری از ماها قادر به تعریف و اعلام نیاز خود نیستیم. این امر حتی در ساده‌ترین نیازها هم ممکن است اتفاق بیفتد. مثلا ممکن است به معماری که قرار است خانه‌ای برای ما بسازد، بگوییم «نیاز ما یک اتاق بزرگ پذیرایی است».

در حالی که قصد ما این بود که بگوییم، ما معمولامهمان زیاد داریم و لذا به فضای مناسب پذیرایی نیاز داریم و معمار را آزاد بگذاریم با اتکا به دانش و تجربه خود، راه‌حلی برای نیاز ما پیدا کند که هم اصول معماری رعایت شده‌باشد هم نیاز ما مرتفع شود. وقتی صحبت از محله می‌شود، تعریف دقیق نیاز خیلی سخت‌تر از آن است که صحبت سر طراحی و ساخت یک خانه است. و طبعا تعریف دقیق نیازهای یک شهر و یافتن راه‌حل ‌هایی برای آن، بسیار سخت‌تر و پیچیده‌تر از مسائل یک محله است. اگر این موضوع را می‌پذیریم، بزرگ‌ترین کمک و لطف ما به شهر آن است که کار را به دست کاردان بسپاریم و با درخواست‌های غیرکارشناسی خود سبب اغتشاش در طرح‌های کلان شهری نشویم. در بسیاری از موارد درخواست‌های غیرکارشناسانه اهالی یک شهر از طرق مختلف به مراجع تصمیم‌گیر وطراحان ومولفان طرح‌های کلان شهری منتقل و سبب احداث مجتمع‌ها و فعالیت‌هایی در شهر شده که در شرایط عادی و منطقی لزومی به آن‌ها نبوده و وجودشان سبب اختلال‌هایی در نظم عمومی رشد شهر شده‌است. برحذر باشیم!

نوشته‌ی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۹۴

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx