زندگی گالیله

زندگی گالیله

لوکولوس از فتوحات خود دم می‌زند و از طلا و ثروتی که برای روم به ارمغان آورده‌است. اما ماهی‌فروش در برابر دادگاه گواهی می‌دهد که هرگز رنگ این طلاها را به خواب هم ندیده‌است. فقط سوداگران می‌توانند از او سپاسگزار باشند و فتوحاتش را بستایند، زیرا غنای روم به معنی ثروتمندی آنان‌ست. وگرنه مردم عادی جز بدبختی و مرگ نصیبی نبرده‌اند. سرزمین مردگان پر از «سایه»های مردانی است که در راه جهانگشایی سردار بزرگ و در نیمه‌راه زندگی خویش به قعر گور سرازیر شده‌اند. در دوره‌ای که تاجران به لوکولوس می‌بالند که در سایه فتوحات او روم ثروتمند شده، زنان بینوا و داغدیده می‌نالند که ماهی و پنیر گران شده‌است.