مدیریت یکپارچه شهر

مدیریت یکپارچه شهر

یکی از معضلات مدیریت و نگهداری شهرهای ما، تقسیم وظایف اداره شهر و سپردن آن به سازمان‌ها و ادارات مختلف است. ظاهرا هم چاره به‌جز این نیست. یعنی، مثلا، برق شهر دست وزارت نیرو است، گاز و بنزین دست وزارت نفت و میراث فرهنگی دست وزارت مربوطه. بی‌تردید، این تقسیم وظایف حاصل تجربه طولانی در مدیریت شهر و کشور است. در سال‌های سی خورشیدی، بخش‌های زیادی از وظایف امروزی ادارات و سازمان‌ها، جزو وظایف شهرداری بود. اگر به قبوض آب و برق خانه‌های آن موقع توجه کنید متوجه این موضوع می‌شوید. در طول زمان، به مرور، بخش‌هایی از وظایف و اختیارات از شهرداری منفک و به سازمان‌های تخصصی خاص واگذار شده‌است. امروز، به دلایل مختلف، مجددا، بحث مدیریت یکپارچه شهری مطرح است. این موضوع از آن‌جا نشات می‌گیرد که بسیاری از امور شهر درگیر کاغذبازی و گاه لجبازی بین شهرداری و ادارات محتلف است. یک روز بین میراث فرهنگی و شهرداری مساله وجود دارد روزدیگر بین اوقاف با شهرداری‌و گاه بین شهرداری و اداره راه و شهرسازی. جالب آن است که متولی و کارفرمای تهیه طرج جامع و تفصیلی شهر وزارت راه‌وشهرسازی است ولی مجری آن شهرداری. با چنین دلایل و مقدماتی است که امور اداره شهر در بسیاری موارد، دچار اختلال می‌شود.

شهرِ مشارکت‌پذیر!

شهرِ مشارکت‌پذیر!

در جهانی و روزگاری زندگی می‌کنیم که برخی کلمات و مفاهیم از معنای اصلی و واقعی آن تهی شده‌اند. البته نه در همه‌جا، ولی در اکثر جاها. در این یادداشت، به مفاهیم و واژه‌های تهی‌شده سیاسی و مشربی ورود نمی‌کنیم. به ساده‌ترین‌و عادی‌ترین مضامین‌و مفاهیم اشاره داریم. «مشارکت» یکی از اصولی‌ترین مطالبه‌ها و مباحث در شهرسازی و مدیریت شهری امروز در تمام جهان است. همه سازمان‌ها و نهادهای حکومتی و غیرحکومتی دم از مشارکت عمومی می‌زنند و خود را علمدار جلب مشارکت عمومی و تعامل اجتماعی در اداره شهر و کشور معرفی می‌کنند. اما آیا، به‌واقع، چنین است؟
بسیاری از پروژه‌های شهری هست که برای تحقق نیاز به مشارکت عمومی دارند. مثلا احیای یک پهنه شهری یا ساخت شهرکی تازه برای سرریز جمعیت شهر متورم از جمعیت. در چنین مواردی، یک سازمان یا نهاد دولتی با ارجاعِ موضوع به یک شرکت مشاور شهرسازی طرحی را آماده می‌کند و سپس در فراخوانی عمومی از همه مردم می‌خواهددر تحقق آن شرکت‌کنند. نهایتا مشارکت مردمی در این حد نزول می‌کند که مردم اوراق قرضه بخرند و دولت هم کار خودش را بکند. و خدا داند پروژه کی و با چه تاخیر طولانی و افزایش هزینه نسبت به برآورد اولیه به سرانجام برسد.