بیتردید، محمد قاضی یکی از برجستهترین چهرههای فرهنگی تاریخ معاصر ایران است. او در سال ۱۳۷۶ درگذشتو بسیاریاز دوستداران ایرانرا غمگین کرد. نودمین شب فیلم خانه اردیبهشت اودلاجان به آخرین اثر حنیف شهپرراد بنام «محمدقاضی به روایت گوستاو دوره» اختصاص داشت. مهمانان عزیز و ویژهای در این نشست حضور داشتند. سیفالله گلکار، وکیل بازنشسته دادگستری یکی از آنها بود. میگوید: «من حدود چهل سال با آقای قاضی بودم. شاگردی او را کردم. زبان فرانسه را با کمک او یاد گرفتم. قاضی اهل زندگی بود.
«محمد قاضی» یک شخصیت چندوجهی است. اصلیترین چهره او با «ترجمه» تعریف میشود. از «شازده کوچولو» تا «در زیر یوغ» و دهها ترجمه و نوشته دیگر، شخصیتی از این انسان بزرگ ساخته که قطعا اگر نه بینظیر، کمنظیر است. اما او هیچ ترجمه بیربط و بیاثر ندارد. او مبانی فکری منسجمی داشت و حاضر نبود هر اثری را ترجمه کند. نام او بر روی هر کتاب و اثری تضمین سلامتی زبان و غنای مطلب بود.
او دوران جوانی را با انواع ماجراهای سیاسی و فرهنگی طی کرد. او هم با خرافات جنگید هم با سرطان گلو. چند دهسال، به کمک میکروفونی که در زیر گلو میگرفت حرف زد. با این حال هرگز از زندگی و شادابی آن دست نشست. او جزو سرحالترین آدمهای این سرزمین بود. هم ترجمه میکرد هم شعر طنز میسرود. دوستان و یاران بسیار داشت. هم از میان هنرمندان و نویسندگان، هم از میان مخاطبان آثارش.
کسانی که شانس دیدار او را داشتند، هرگز نمیخواستند خاموشی نور زندگی او را باور کنند. یکی از دوستانش میگوید، «پس از چندسال از مرگ قاضی، هنوز هم هر یکشنبه انتظار دیدار او را دارم تا با ادبیات فرانسه بیشتر آشنا شوم. باورم نیست که او مردهاست»