سال ۲۰۱۱ فاجعه بزرگ سونامی در شرق ژاپن، علاوه بر خسارتها و تلفات وحشتناکی که به بار آورد، جهان را با یک پرسش بنیادین هم روبرو کرد: تا کی و تا کجا میتوانیم در بهرهوری از طبیعت فقط جاهطلبی و زیادهخواهیخودمان را در نظر بگیریم. تا کی میتوانیم به قانون طبیعت و خشم و هیجان آن بیتوجه باشیم. طبیعت وقتی به خشم آید بلایی سر ما میآورد که آن سرش ناپیدا. در سونامی ژاپن، در عرض فقط یک ساعت، بیش از چهارصدکیلومتر از ساحل از بین رفت و خودروها، قطارها و حتی هواپیماهای پارکشده در آشیانهها مثل فیل خشمگین با جریان آب به در و دیوار و ساختمانهای شهر میکوبیدند و جانها بودند که از بین رفتند یا ناپدید شدند. ساختمانها فرو ریختند و مزارع ازبین رفتند.
سونامی ۹ ریشتری ژاپن (۲۰۱۱) یکی از بزرگترین فجایع بشری است. ژاپن که معروف به قدرت و تسلط بر فناوریهای مدرن است، ژاپن که خودرویی میسازد که ده سال کار میکند بی آنکه مالکش آن را به تعمیرگاه ببرد، با فاجعهای روبرو است که حداقل تا چهل سال بعد از سونامی درگیرش خواهدبود. در سکانسهای نخست این فیلم، وقتی که سونامی اتفاق می افتد همه خودروهای فرامدرن بسیار بسیار گرانقیمت را میبینیم که در خیابانهای ژاپن روی آب حرکت می کنند و از این سو به آن سو میروند، ساختمانها را تخریب میکنند و کسی نمیتواند کاری بکند. کشتی ها و هواپیماها و خانهها همه ویران شده و آخرین دستاوردهای تکنولوژیک هم نمیتوانند کاری بکنند. این فاجعه را یک خبرنگار ایرانی، افشین والینژاد، هشت سال پس از فاجعه، گزارش میکند. در مستند عمق فاجعه چنان عریان است که بخودیخود از خود میپرسیم، ژاپن با آنهمه امکانات هنوز نتوانسته این مشکل را حل کند، اگر این اتفاق برای ایران بیفتد چه خواهد شد؟