حتما کار جالبی است که یک آهنگساز و موسیقیدان نقش سازهای روی سفالهای باستانی را تعریف کند و موسیقی آن را شرح دهد و احیانا اگر ساز مشابه در اختیار هست، آن را بنوازد. این کار را حسین علیزاده انجام داده. مقابل دوربین علیرضا قاسمخان در موزه ایران باستان نشسته و سازهای تاریخی و باستانی را تعریف کرده و نواخته. نکته زیباتر آن که موسیقی متن خود مستند را هم حسین علیزاده نوشته و اجرا کرده. مستند که نام «نواهای گمشده» دارد، حتما اثری ماندگار و بسیار موثر است.
کتایون جهانگیری میگوید «در سالهای ۸۵ و ۸۶ بود، در مراسمی سرود دوران جنگ را پخش میکردند. بیاختیار شروع کردم به خواندن آن. برایم این پرسش مطرح شد که چگونه این موسیقی در ذهن من مانده. اصولا چه میشود که یک موسیقی ماندگار میشود.» با این دغدغه است که کارگردان توصیه مرکز سینمای تجربی و مستند را میپذیرد و تحت عنوان ادامه مستند «فریاد شد آواز» مستند قطار مسیر ۶۰ را کلید میزند. مستندی که قرار است به سالهای توام با گیجی و آشفتگی در موسیقی و هنر ایران بپردازد. او اضافه میکند «تضاد در آن دوره برایم جذاب بود.» ولی کدام تضاد؟ میگوید «وقتی از تراژدی فاصله بگیرید و از دور آن را ببینید، تبدیل به کمدی میشود».
نمایش مستند «به روایت کمانچه» با حضور کارگردان و هردو تدوینگر، خانمها میترا کارآگاهو شیرین وحیدی برگزار شد. این مستند جزو آخرین کارهای شیرین وحیدی است. او و میترا کارآگاه، هردو، دانشآموخته دانشکده رادیو و تلویزیون هستند و از سال ۱۳۵۲ به مدت ۲۵ سال تا بازنشستگی تدوینگر آثار تلویزیونی بودند. کارآگاه این را هم اضافه میکند که پس از آن که بازنشسته شده فعالیتش بیشتر هم بوده. با بزرگان زیادی کار کرده، از جمله با بهمن فرسی، هوشنگ آزادیور و محمد تهامینژاد. کیوان کیانی، کارگردان مستند، به کرات تاکید میکند که وقتی راشهای فیلم را به تدوین سپردهبوده، خیالش آسوده بود که نتیجه کار بسیار زیبا و محکم از نظر تدوین خواهدشد.
محمود یارمحمدلو که خودرا مستندسازبا گرایش غالب تدوین میداند، بر این باور است که «این دو خانم در تدوین این مستند شاهکار کردهاند. کیانی کار را دست تدوینگرهای کاربلد سپرده. با تدوین خوب و منطقی، هماهنگی بسیار نیرومندی بین موسیقی و تصویر وجود دارد. تقطیعها و تدوینها بسیار دقیق و خوب پیش رفتهاست».
سالهای شصت (سده گذشته) سالهای عجیب و شگفتی برای سینما و هنر ایران بود. از یک سو نظام تازه به قدرترسیده در پی تثبیت آرمانها و نظامات خود بود، از سوی دیگر جامعه و التهابات آن نوا و موسیقی خاص خود را میطلبید. بدهبستان مقبول بین این دو وجود نداشت. انگار دو جریان موازی، که سر موافقت باهم ندارند. کتایون جهانگیری، در امتداد مستند «قریاد شد آواز» روند موسیقی اعتراضی ایران را به سالهای شصت کشانده و قصه آن سالها را با نتهای موسیقی بیان میکند.
مرور تاریخی موسیقی ایرانی، از چند جهت ضروری و آموزنده است. امروز همه ما با این پرسش مواجه هستیم که آیا موسیقی اصیل و ناب ایرانی پاسخگوی نیاز و تشنگی نسل معاصر هست یا نه؟! برخی از پژوهشگران این پرسش را به گونهای دیگر طرح میکنند و میپرسند آیا موسیقی ما مدرن شده؟! آیا راهی را رفته که شعر ایران رفت و ما امروز شعر ایرانی با زبان و معنای مدرن داریم؟ برای رسیدن به پاسخ چنین پرسشهایی باید روند تطور و تغییرات موسیقی ایران را مرور کنیم. مستند «فریاد شد آواز» میکوشد موسیقی ایران از دوره قاجار تا دوسه دهه پیش را واکاوی کند. در این میان، برای اینکه اثر تبدیل به یک گزارش خنثی نشود، کارگردان به مصادیقی پرداخته که درونمایه اجتماعی دارند و گاه تا هجو حکومتها پیش میروند.