منشِ اردیبهشتی، زیبایی!

منشِ اردیبهشتی، زیبایی!

برای زندگی و سرزندگی باید روحیه داشت، باید امید داشت، باید به فردا و فرداها دل بست. باید زندگی‌را دوست داشت. و بایدهای دیگر. برای این بایدها، مقدماتی لازم است. یکی از مهم‌ترین اجزای این مقدمات، نگرش ما به زندگی است. به این‌که چشم عزیز و ارزشمند ما دنبال چیست؟ یا ما چشم‌مان را به کدام نقطه و منظر می‌چرخانیم. خلاصه بگوییم: در منش اردیبهشتی، ما دنبال زیبایی‌ها هستیم. تمام ذهن و فعل خودمان را برای کشف و برجسته‌کردن زیبایی‌ها صرف می‌کنیم. در همه امور. از شخصی‌ترین تا اجتماعی‌ترین امور. در تولید هنری و فرهنگی هم باید دنبال زیبایی باشیم. طبیعی است وقتی چنین حکم و درخواستی مطرح می‌شود، فوری عده‌ای هستند که با تاکید بپرسند «پس چشم‌مان را به این‌همه زشتی اطراف‌مان ببندیم؟ آیا منطقی است واقعیت را نبینیم؟!» و در ادامه به بسیاری از آثار و شاهکارهای سینمایی و هنری اشاره می‌کنند که با قساوت تمام بر همه زشتی‌های جامعه نورافکن‌های قوی تابانده‌اند تا ما را به عمق سیاهی‌ها ببرند.

امید، بزرگ‌ترین سرمایه زندگی!

امید، بزرگ‌ترین سرمایه زندگی!

می‌شود، صبح تا شب، و شب تا صبح، از سختی معیشت و زمختی روزگار گفت. می‌شود تمام روز را به غیبت پشت سر دوست و دشمن گذراند. می‌شود، ساعت‌ها درباره سیاست داخلی و خارجی این یا آن کشور غر زد. و می‌توان هفته‌ها و ماه‌ها و سال‌ها از زمانه گله کرد که چرا چنین است و چنان. می‌شود. ولی ثمره‌اش چیه؟ که چی؟!
در مقابل می‌شود کمر راست کرد و مستقیم و پرحرارت و شاداب دل به کار بست و تاخت. این، بزرگ‌ترین درس جوامع مدرن و پیشرفته است. به‌جای نق‌زدن و غرزدن باید کار کرد. باید کوشید و شکوفید. در جهان مدرن، غرزدن و گله‌وشکایت از روزگار، عملی انفعالی است و مردم وقت خودرا صرف این نوع زندگی نمی‌کنند.

چاره کارِ ما و همه، عشق است و دوستی!

چاره کارِ ما و همه، عشق است و دوستی!

این چشم و این ذهن سزاوار دیدن زیبایی و سپیدی است نه زشتی و سیاهی. تمام عالم و آدم این گزاره را قبول دارد که تمرکز کردن بر بدی و زشتی اطرافیان، سبب افسردگی و ناراحتی خود شخص می‌شود. اولین کسی‌که ذهنش را درگیر یافتن عیب‌وایرادی از دوست و آشنا می‌کند، ضرر می‌کند، خود همان آدم است. بیایید به زندگی پیله نکنیم، غر نزنیم، نق نزنیم. فایده ندارد که هیچ، توان و استعداد ما را هم کور می‌کند. انسان مدرن دنبال ساختن است نه ویران‌کردن. دنبال شادی است نه غمبارگی. بیایید از زندگی لذت ببریم.

لاله زار

این‌جا لاله‌ زار است. گوشه‌ای از جداره‌آن. از بقایای‌ املاک صدر اعظم مشروطه، مشیرالدوله پیرنیا که امروز پس از چندین دست‌به دست شدن‌ها، ملک شخصی افراد است. ولی خوشبختانه، ظرایف جداره‌سازی آن‌سال‌ها هنوز باقی است و چشمان‌مان را به ضیافت زیبایی معماری ساده و فاخر دعوت می‌کند.