تبریز، با شواهد بسیار معتبر، شهری تاریخی و باستانی است. چندبار هم دچار آتش و جنگ و غارت شدهاست. اما همیشه سرپا بوده و در بزنگاههای تاریخی در سرنوشت کشور موثر بودهاست.
شاید نقش بزرگ این شهر در انقلاب مشروطیت را بتوان از آخرین نقشهای این شهر در سرنوشت ایران را نام برد. به همین خاطر بسیاری از کوچهها و خیابانهای شهر عطر تاریخ دارند. بسیاری از این عطر و نقشها قدمتی چندصد ساله دارند.
حیف که «رَبع رشیدی» تبریز دوام نیاورد تا شاهد نخستین شهر تخصصی و علمی ایران باشیم. و چندین حیف و افسوس دیگر. با این حال، اگر فقط بازار تبریز و آثار بزرگ مدنی از کلیسا و مسجد گرفته تا سرا و تیمچههای تاریخی آن را بگردیم برای درک تاریخ معاصر ایران کافی باشد. موزهها و خانههای تاریخی این شهر از یک سو، ساختههای آلمانها، مثل هنرستان فنی و ساعت از سوی دیگر، سفره رنگینی است از شکوه یک شهر. بگذریم که فرهنگ غذایی تبریز هم جاذبه مهمی است. فرصتی برای دیدن بخشهایی از زیباییهای تبریز به دست آمده، باهم تجربه میکنیم.
ساعت یک و خردهای از غار و حوضچه نمک خارج میشویم. مردد که بازدید گرمسار را انجام دهیم یا برویم سمنان و ناهار! آقای مهندس گیلوری که از مدیران میراث است، در دسترس نیست که بدانیم در آن ساعت روز پنجشنبه انبار پنبه و موزه علم و صنعت گرمسار دایر هست که برویم یا نه. دست به دامن عزیزان میراث سمنان میشویم. اطمینان میدهند که برویم. میرویم. در مسیر آقای گیلوری هم تماس میگیرد و اطمینان خاطر میدهد که از همکارانش خواسته میزبان باشند.
خطه سمنان، که در ادبیات تاریخی با نام کومش یا قومس معرفی میشود و زمانی هم از پهنه بزرگ طبرستان بود، رازهای تاریخی و طبیعی شگرفی در دل دارد. همه تپههای باستانی دارد هم جاذبههای تاریخی و طبیعی.
معمارانِ هم در تقویم کشور روز و هفتهای به نام خود دارند. فرصتی برای دورهمیها و مراسمها و تقدیرها. امسال جمعی از معماران و شهرسازان ارجمند، به دعوت «موسسه فرهنگیهنری اردیبهشت عودلاجان» و «انجمن مفاخر معماری ایران» در خانه اردیبهشت اودلاجان جمع شدند و و پس از بازدید از سه خانه تاریخی «سلطان بیگم»، «سرهنگ ایرج» و «موتمنالاطبا» دوباره به خانه اردیبهشت اودلاجان برگشتند و دمی با صرف نوشیدنی و شیرنی، گپوگفت کردند. مراسمی بسیار راحت و بیتکلف و صرفا برای دیداری با هم و گذران دقایقی در بافت تاریخی تهران. کل برنامه حدود سه ساعت به طول انجامید ولی خاطرهای شد برای میهمانان و میزبانان. تا باشد، چنین باشد.
دیدن بندر بوشهر و گشتن در محوطه باستانی بندر سیراف، قاعدتا، باید آرزوی تکتک ما ایرانیها باشد. ویژگیهای این دو بندر چنان است که بتوانیم بگوییم در ایران مشابه و نظیر ندارند. اگر به این دو جاذبه بزرگ، رفتن به زیارت کوه نمک جاشک و مزهکردن آب شور و پرنمک آبشار نمک را بیفزاییم، میتوان تابلو را کامل کرد. ولی چنین نیست. سفر ما به بوشهر سه شب و چهار روز بود و این اصلا کافی نیست. همه این مدت را هم اگر فقط در بوشهر میماندیم باز هم کم بود. با این حال، جرعهای نوشیدیم و تشنگی را بیشتر احساس کردیم.
بوشهر معروف است به شهر بی بنبست. در بافت تاریخی چهارماه این شهر، حتی یک بنبست وجود ندارد. دیدن این شهر واقعا لذتبخش است. معماری این شهر بدون بنبست هم کاملا یگانه و خاص است.