نهمین نشست اودلاجان‌شناسی

همین نشست اودلاجان‌شناسی در خانه اردیبهشت اودلاجان برگزار شد. با حضور آقایان محسن حقیر و علیرضا شاهرخی، دو تن از قدیمی‌های محله. طبق روال نشست‌های پیشین، خاطره‌هایی از محله بود و نشانه‌هایی از خانه‌ها و اهالی. چند واحد صنفی و خدماتی دهه‌های گذشته مورد بحث قرار گرفت و برخی صنوف مثل عصاری‌ها و حلواپزی‌ها بیشتر مورد تدقیق قرار گرفتند. حال و هوای محله تا همین پنجاه شصت سال گذشته تصویر شد که بسیار متفاوت‌تر از امروز است.
در آن روزها این پهنه کاملا یک محله بود با سنگینی وزنه سکونت. به همین خاطر صنوفی در محله بود که نیازهای ساکنان را برآورده کنند. برخلاف امروز که صنوف مستقر در این پهنه، عموما، با نیازهای شهری مرتبط هستند نه محله‌ای. بر این اساس، وزنه سکونت سبک‌تر شده و کارگاه‌ها و خدمات فنی بر محله مسلط هستند. صرفنظر از این داده‌ها، در این نشست، یکی از حاضران این سئوال را به طور مشخص مطرح کرد که «اصولا به چه کار آید دانستن نام و نشانه خانه‌ها و ساکنان قدیم و جدید آن‌ها؟ این داده‌ها به چه درد امروز ما می‌خورد؟!» طبعا، این را باید اساسی‌ترین پرسش در برابر این نوع نشست‌ها دانست. چرا این‌همه وقت می‌گذاریم که بدانیم چند دهه یا چند سده پیش چه کسانی در این محله‌ها زندگی می‌کردند و چه سرنوشتی پیدا کرده این خانه‌ها. وقتی این پرسش اصولی از طرف مخاطب مطرح شد، تعدادی از حاضران در نشست پاسخ‌هایی برای آن داشتند.
جوهر این پاسخ‌ها، عموما، این بود که ما باید شهر و محله خود را بشناسیم و به دیگران هم بشناسانیم. برخی از این دوستان با نگاهی احساسی به مساله می‌پرداختند برخی نیز با نگاه علمی و پژوهشی. اما خلاصه مطلب این است: هرکدام از ما که بخواهیم جهانی شویم، به اصطلاح بین‌المللی شویم، نخست باید ملی شویم. ایرانی شویم. برای ایرانی و ملی شدن نخستین شرط آن است که خودمان و ایران‌مان را بشناسیم. با شناخت شهر و دیارمان، حس تعلق مکان پیدا می‌کنیم. وقتی این حس را پیدا می‌کنیم علاقه به حفظ و حراست از آن پیدا می‌کنیم. هرگز بی‌تفاوت از کنار هیچ خانه و دیواری رد نمی‌شویم. همین‌که کنج و گوشه شهر و محله برای‌مان آشنا و تعریف می‌شود، از زندگی لذت می‌بریم. این‌ها حداقل مزیت‌های پرداختن به زندگی قدیم‌ترها در محله و شهر تاریخی است. به عبارت دیگر، شناخت محله‌و شهر فعالیتی است برای لذت‌بردن از زندگی، و منتی بر کسی نیست. رسالتی بی‌مزد نیست. اگر هم کمکی به احیای ارزش‌های تاریخی شود، چه بهتر.

گزارش نشست ششم اودلاجان شناسی

گزارش نشست ششم اودلاجان شناسی

دکتر نصرالله حدادی، در نشستی که در خانه اردیبهشت داشت درباره سه چهره بزرگ متعلق به محله اودلاجان سخن گفت و خاطره‌های خود از هم‌نشینی با آن‌ها را با مخاطبان درمیان گذاشت: استاد عبدالله انوار، مرحوم بیژن ترقی و مرحوم جعفر شهری. استاد انوار با ورود به اولین روز سال ۱۴۰۲، وارد صدمین سال زندگی پربرکت خود می‌شود. انتظار می‌کشیم که اگر شانس یاری کند برای استاد جشنی در این خانه بگیریم. دکتر حدادی هم کمک خواهندکرد تا این اتفاق بیفتد. ب

هفتمین عصر ششم:اودلاجان شناسی ۶

هفتمین عصر ششم:اودلاجان شناسی ۶

دکتر نصرالله حدادی، برای تهران‌پژوهان نام آشنایی است.

تلاش و کوشش او در شناساندن زوایای زندگی مدنی و فرهنگی تهران قابل ستایش است.

در شب ششم «اودلاجان‌شناسی» خانه اردیبهشت اودلاجان، این پژوهشگر خوش‌نام با موضوع «اودلاجان، بزرگان و فرهنگ مردم» با ما سخن خواهدگفت.

گزارش نشست پنجم اودلاجان شناسی

گزارش نشست پنجم اودلاجان شناسی

پس از وقفه‌ای چندهفته‌ای، پنجمین شب اودلاجان‌شناسی از مجموعه برنامه‌های «عصر ششم» برگزار شد. عصر پنجشنبه ۱۹ آبان‌ماه ۱۴۰۱ خورشیدی. میهمان اصلی این نشست دکتر منصور وکیلی، معمار و شهرساز، بود که بخشی از قصه محله را برای ما تعریف کرد. قصه «میشل اکوشار»، معمار و شهرساز فرانسوی که بر اساس قراردادی با سازمان نوسازی شهر تهران موظف بود طرح ساماندهی اودلاجان و پامنار را تهیه کند.

ششمین عصر ششم:اودلاجان شناسی ۵

ششمین عصر ششم:اودلاجان شناسی ۵

در پنجمین نشست اودلاجان شناسی با دکتر منصور وکیلی همکلام می‌شویم و خاطره‌ها و به یادمانده‌های ایشان از اودلاجان سال‌های ۱۳۵۶-۱۳۵۷ ار می‌شنویم.

گزارش نشست چهارم اودلاجان شناسی

گزارش نشست چهارم اودلاجان شناسی

نشست چهارم اودلاجان شناسی، با حضور آقایان شاهرخی، پیاب و نیک‌پنجه از اهالی پرسابقه محله و مهمانی ویژه از بازرسی میراث فرهنگی، جناب آقای محمدی، در ساعت ۱۸ روز پنجشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ تشکیل شد.