تولد «شهر» جدید ایرانی!

تولد «شهر» جدید ایرانی!

مناطق و محورهای شهری، همیشه به یک شکل و شمایل نمی‌مانند و حسب مقتضیات توسعه شهری تغییر کاربری و چهره می‌دهد. در همین دور و اطراف ما، در روزگاری نه چندان دور، اودلاجان محله اعیان و اشراف شهر بود، ولی امروز چنین نیست. باز در روزگاری نه چندان دور، لاله‌زار بهترین و جذاب‌ترین محور شهری بود با پاساژها و سینماتئاترهای فراوان. در آن روزگاران هرکه می‌خواست تفرجی فرهنگی داشته‌باشد به سمت لاله‌زار می‌آمد. در این‌جا نه تنها سینما و تئاتر و پاساژ بود، دفاتر احزاب و گروه‌های صنفی هم بود. در یک منظر طبیعی، قاعدتا امروزباید در لاله‌زار دفاتراستودیوهاو کارگاه‌های فیلم‌سازی برقرار می‌بود. باید این سینماها در یک زنجیره کالبدی به کاخ جشنواره تبدیل می‌شدند، ولی چنین نیست. درست همان‌گونه که اودلاجان دیگر محله اعیان و اشراف نیست. از این مثال‌ها زیاد است و نیازی به تکرار نیست. امام موضوع مورد بحث این است که اولا آیا گریزی از این کوچ هست؟ آیا می‌شد انتظار داشت اهالی یک محله همیشه همان‌جا بمانند؟ اصولا لازم است چنین شود؟