بازیگران عصر طلایی
«روزی از روزها که عدهای از مردمان بیآزار در شالیکاری نزدیک جنگل، بعضی مشغول کار و برخی در تفرج بودند، یکمرتبه میبینند عدهای نظامی پدیدار شده و دور این مردمان بیخبر از نیرنگ روزگار را احاطه مینمایند- داد و فریاد و اعتراض و ناله هیچیک در دل مامورینِ معذور و مغرور اثری نمیبخشد- حکم حاکم است که تمام شما دستگیر شده تحتالحفظ به زندان رشت بیفتید- در تحقیقات اولی (و آخری) که به عمل آمد و این بیچارهها هویت خودرا آشکار ساختند، معلوم شد که عدهای از آنها رعیت بیگناه و عده دیگر پیشهور هستند، یک نفرشان دکتر در طب، و یکی دیگر هم بندباز است. صورت جامعی از اسامی دستگیرشدگان نزد حاکم میآورند و لابد چنانکه معمول خوشرقصان اداری است، اظهار میدارند به اقبال بیزوال حضرت حاکم، قسمت عمده غائله جنگل را با دستگیری این «اشرار» خاتمه دادیم- سردار معظم آن روز که همان تیمورتاش وزیر دربار بعدی باشد، دستور میدهد همه را به دار بیاویزند تا عبرت دیگران شود. شفاعت و تذکرات اخلاقی و قانونی خیراندیشان هم تغییر زیادی در تصمیم حاکم نمیدهد. فقط بهجای آنکه همه را همینطور چکی به پای دار بفرستند، به چندتن از آنها اکتفا میکند. یعنی، به قراری که مشهور است، انگشت خودرا تصادفا روی چند اسم میگذارد و فقط با همین یک ژست مختصر، تمام تشریفات دادرسی آنها را در قلب خود به یک لحظه خاتمه داده و دستور میدهد به دارشان بیاویزند»