گزارش مستند پ مثل پلیکان
در توصیف فیلم «پ مثل پلیکان» از پرویز کیمیاوی، یک حرف مکرر است: فیلم یا مستندی شاعرانه. همین وصف کافی است تا انتظار خودمان از این فیلم را با متر و مقیاس مناسبِ عنوان بسنجیم. در اثر شاعرانه، هنرمند هیچ تعهدی به روایت واقعیت یا رویداد واقعی و مستند ندارد. او ذهن خود را سوار بر رویدادی نادر میکند و به مخاطب فرصت میدهد تصویرهای ذهنی خود را از آن فیلم بسازد. در فیلم شاعرانه، درست مثل یک کلاژ، کارگردان سکانسها و پلانهایی را که به او امکان میدهد حرفش را بزند، کنار هم میآورد و از مخاطب میخواهد رویا و تصور خود را از اثر برداشت کند. همین. بنابراین وقتی با فیلم «پ مثل پلیکان» روبرو هستیم نمیتوانیم از کارگردان انتظار داشته باشیم ربط کودکان شرور با کودکان صبور را بیان کند. نمیتوانیم توقع داشتهباشیم که فیلم بگوید چه شد که پیرمرد بالاخره حاضر شداز مامن مخروب خود به شهر برگردد و به سراغ پلیکان برود. کارگردان در این فیلم حرفهایی دارد و داستان آمیرزا سیدعلی بهانه است.