عشق، وظیفه، پایداری!
مثال ساده و کوچکی میزنیم: فرض کنید تصمیم بگیرید دم در خانهتان چند تا گلدان بگذارید. برای زیبایی محله و کمک به آرامش روانی مردم محله. این کار مگر کار زشت یا عبثی است؟ نه قطعا. ولی آیا ممکن نیست که کسانی این گلدانها را ببرند یا بشکنند؟ چرا هست؟ آیا ممکن نیست کسانی با لبخندی مثلا فکورانه شما را نصیحت کنند که «اینکارها چیه؟ فایده ندارد!»؟ چرا هست. بسیاری از ماها عادت داریم اول «نه» میگوییم بعدش میپرسیم «موضوع چیه؟»!