رباعیات حکیم عمر خیام
خیام با بودن خود، با اندیشه خود، با بینش و آگاهی سدشکنانه خود، با سوالات بیپاسخ خود، با سرمستیِ زندگیبخش خود، بودن را به معنای بودن، معنی بخشیده و متجلی ساختهاست. خیام، اندیشه خیام، شخصیت شعوری خیام، بازتاب چند قرن سکوت، خفقان، لب فروبستن و فقر معلوماتی ملتی است که در سایه تاریکتر از تاریک برتریجوئیها و تحمیل سلیقهو روش خلفای عباسی و اموی در ایران به وجود آمدهاست و از سوی دیگر پذیرش ناگهانی خیام آن هم در سطح وسیع دنیای مسیحیت، محصول ضربات سنگین حکومت کلیسائی و تفتیش عقاید در قرون وسطی و فوران رنسانس بودهاست که شاخه پروتستان را در مسیحیت بارور کردو اندیشههای خیام را پذیرا شد، وما میتوانیم با توجه به پایههای حاکمیت قرون متمادی خلفای عباسی، به شرایط پیدایش خیام در ایران و شرایط قبول اندیشههای خیام در اروپا پس از تغییرات اساسی در آن سرزمین واقف شویم که به ما میفهماند همیشه تلالو نور از دل ظلمت برمیخیزد و نوابغ بلند اندیشه محصول زمانهای تاریک و زجرآورند.