نشاط شهری!
چنین به نظر میآید که جهان غمگین است. گذشته از آن، خسته از اینهمه غصه و رنج است. هر روز در گوشهای از عالم غوغایی برپا است و جانهایی فدا میشوند. بی هیچ قضاوتی، همینکه کشتن و کشتهشدن تبدیل به یکی از وجوه زندگی اجتماعی شده، باعث تاسف است. همینکه در بسیاری از کشورهای عالم میشود انسانی را به جوخه اعدام سپرد، تاسفبار است. اینکه هنوز عادات و رفتارهای قرونوسطایی در برخی جوامع رواج دارد، هم شگفتآور است هم تاسفبار. و شوربختانه، کاری از دست کسی برنمیآید و جهان بر پاشنه خشونت میچرخد. در چنین جهان متلاطم و پر از اضطراب، شاید، شاید، بشود راههایی پیدا کرد که کمی نشاط و شادی به شهر و جامعه بیاید. شادی جمعی. نشاط عمومی. شاید، شاید، بشود راهی یافت که پرخاشگری در میادین ورزشی از بین برود. شاید، بشود با برخی رفتارهای جمعی و ملی مردم را نسبت هم مهربان کرد. این مهر و مهربانی، شاید، بتواند سدی در برابر خشونت باشد. در عوالم جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی، گفته میشود ملتی که شاداب باشد، دست به خشونت نمیزند. ملتی که معنای عشق را بداند خشونت نمیورزد. در عالم انسانهای تک هم، خشونت زاده جهل و نامهربانی است. چگونه میتوان مردم را سر مهر آورد؟ تجربههای برخی کشورها در این راه آموزنده است.