ناصر و فردین
«پدرم سینمایی داشت در خیابان سیروس که بالاخانه آنجا هنوز هم هست. به نام سینما شرق. فکر میکنم در سال ۱۳۱۴ یا ۱۵ بود. آن موقع پدرم با دوستان و اقوامش سینمایی درست کردند که دستهجمعی آنجا را اداره میکردند. ما هم در خانه با دخترخالهها و پسرخالهها پردهای میکشیدیم و چراغ روشن میکردیم و حرکاتی میکردیم. چون سینما مسئله روز بود. ما هم عاشقش بودیم. شاید این یک زمینهای بود برای اینکه من با سینما آشنا شوم. در مدرسه هم انجمنهای ورزش و تئاتر را اداره میکردم و چیزهایی مینوشتم و با بچههایی که اهل این مسائل بودند نمایش اجرا میکردیم. بعد هم که سینمای ایران کارش را شروع کرد من خیلی علاقمند شدهبودم و یک سال رفتم هنرستان هنرپیشگی. آنجا سال اول داشت و سال سوم. چون یک سال هنرجو نگرفتهبود. ما در آنجا سال اول را میخواندیم و خانم ژاله علو سال سوم. آشنایی با خانم ژاله علو از همانجا شروع شد. ایشان مرا تشویق میکرد و به من میگفت قیافهات شبیه فلان هنرپیشه آمریکایی است. زمینههای دیگری هم فراهم بود و من رفتم پارسفیلم که توسط دکتر کوشان، ابتدا به نام میترافیلم تاسیس شدهبود. آنجا عکس و آدرس دادم و بعد فیلمی شروع شد به نام واریته بهاری که قسمت قسمت بود و در هر قسمت کسی نقش داشت. ما دستهجمعی در مطبی بودیم که دکتر و پرستار و مریض قلبی داشت. از جمله عبدالله محمدی هنرپیشه رادیو، تقی ظهوری و غیره. و محمود کوشان فیلمبردار بود. این فیلم را در بالاخانه سینما متروپل برداشتند. دوربین فیلمبرداری هم با دست میچرخید. مهندس کامرانی که استودیو سانترال و سینما سانترال را ساخت و آدم فنیای بود و اسباب و آلات کار را در دست داشت، این فیلم را پشتیبانی میکرد.»