گزارش مستند از پاریز تا پاریس

گزارش مستند از پاریز تا پاریس

بی‌تردید محمدابراهیم باستانی پاریزی از چهره‌های ناب‌ویگانه فرهنگ‌معاصر ایران‌است.فرزند ملاآخوندی از دیار کرمان و نشسته بر کرسی‌های معتبر دانشگاهی کشور. نمی‌توان او را به یک صنف معرفی کرد. هم مورخ است، هم شاعر. هم پژوهشگر فلسفه اجتماعی است هم مولف زبان وفرهنگ عامیانه. هم هنرمندان رامی‌شناخت‌و رفاقت داشت‌هم‌نسخه‌پژوهان آکادمیک و معتبر را. از یک سو با ایرج افشار حشر و نشر داشت از سوی دیگر با خسرو سینایی. ساختن پرتره چنین شخصیت چندوجهی طبعا کار هرکس نیست. اصولا حتی انتخاب وجهی از وجوه زندگی و فعالیت این نوع چهره‌ها برای مستند خودش مساله است. به همین خاطر پس از تماشای مستند «از پاریز تا پاریس» اثر سید جواد میرهاشمی در صد و شانزدهمین شب فیلم خانه اردیبهشت اودلاجان، همه علاقمند بودند بدانند چه شد که کارگردان به سراغ این چهره چندوجهی رفت.

گزارش مستند حرف آخر عشق

گزارش مستند حرف آخر عشق

داستان قیصر امین‌پور از آن دسته داستان‌ها است که مخالف و موافقش در دو سر یک طیف نه چندان بلند قرار دارند. عموما یا مخالفند یا موافق. میانه کم است. در یکصدوپنجمین شب‌فیلم خانه اردیبهشت اودلاجان مستند«حرف آخر عشق»ساخته شهاب عموپور نمایش داده‌شد. مانند بسیاری از جلسات پس از نمایش فیلم، بیشتر صحبت‌ها حول شخصیت قیصر امین‌پور بود تا درباره ساختار و فرم فیلم. مخاطبی می‌گفت: «امین‌پور از گذشته‌اش نبرید ولی در گذشته هم نماند.» همین مخاطب درباره خود فیلم هم معتقد است «فیلم کند بود. تنوع بصری نداشت. غالبا قاب‌هایی بود از چهره اشخاصی که درباره او حرف می‌زدند. همه هم تعریف می‌کردند». به‌باور این مخاطب اگر به جای این قاب‌ها شعرهای قیصر خوانده‌می‌شد و متناسب با مضمون آن شعرها پس‌زمینه‌های مناسب گذاشته می‌شد، بهتر و گویاتر می‌شد. مخاطب، در ادامه به روند شعری قیصر امین‌پور هم اشاره می‌کند و معتقد است «هرچه می‌گذشت، شعرهای امین‌پور تلخ‌تر می‌شد. درحالی‌که شاعر باید هر روز نسبت به روز قبل آرمان‌گرا تر شود. چه اتفااقی افتاده یا چه روندی در زندگی قیصر بوده که شعر و کلام او را روز به روز تلخ‌تر می‌کرد. در فیلم نشان نمی‌دهد». این باور را برخی دیگر از مخاطب‌ها هم داشتند و معتقد بودند فیلم اطلاعی از زاد و رشد شاعر نمی‌دهد.

مستند حرف آخر عشق

این ترانه بوی نان نمی دهد/ بوی حرف دیگران نمی دهد/ سفره ی دلم دوباره باز شد /سفره ای که بوی نان نمی دهد/ نامه ای که ساده و صمیمی است/ بوی شعر و داستان نمی دهد:/ با سلام و آرزوی طول عمر؛/ که زمانه این زمان نمی دهد/ کاش این زمانه زیر و رو شود؛/ روی خوش به ما نشان نمی دهد…
قیصر امین‌پور خیلی زود از این جهان پرکشید. در چهل و هشت سالگی. در سال ۱۳۸۶٫ هشت سال قبل دچار سانحه رانندگی شده‌بود و چند عمل جراحی قلب و کلیه، باز هم شفا نکرد و این شاعر پرشور از این جهان رفت. از اهالی «حوزه هنر و اندیشه» بود و برای سرایندگان و نویسندگان جنگ و صلح بزرگداشت می‌گذاشت. برای شاعران گمنام هم مراسم بزرگداشت می‌گذاشت. مثلا برای سلیمان هراتی. دنیای خودش را داشت و به دنیای ابدی خودش هم رفت. مزارش در روستای اوست: گتوند