یکی از ویژگیها و امتیازات محله و زندگی محلهای آن بود که کلیه اختلافها حتی نزاعها در دل محله و با حکمیت حلقهای از بزرگانو افراد مورد اعتماد حلوفصل میشد. اینحلقه لزوما ریشسفید ها و سالمندان نبود. کسانی بودند که به دانایی و خبرویت بین مردم معروف بودند. این افراد با پذیرفتن اهالی دعوا در منزل خود یا در مسجد و نکیه، اصل را بر آشتیدادن میگذاشتند نه حکم بر له یا علیه یکی. اما این تمام ماجرا نیست. مواردی در تاریخ اجتماعی ما هست که گاه اختلاف و نزاعی بین دو محله یا حتی دو آبادی در میگرفت. این اختلافها در بسیاری موارد بر سر زمین و آب بود. بهویژه آبادیهایی که سرچشمه آب مشترک باهم داشتند. دعوا و جنگ بین این آبادیها آخرین پله از اقدامها بود. نخست و پیش و بیش از همه حلقه دانایان هر طرف تلاش میکردند غائله را ختم به خیر کنند. در حقیقت، بیشتر پیامآور صلح بودهاند تا علمدار جنگ. ما نمونههای بسیار مشخص تاریخی داریم که عقلا و دانایان شهر و آبادی نظام مستمری به وجود آوردهاند که صدها سال دوام داشته و امورات مردم به محور مدارا و مفیدیت تداوم داشته. مثلا، بیش از هشتصد سال است که سامانه بخش و پخش آب در سمنان عمل میکند و با تغییرات متعددی که در نظام حکومتی کشور اتفاق افتاده، این سامانه متوقف نشدهاست.
با عنایت به تجربه دیرینمان از سیستم و روش توزیع سنتی که در قالب دکانداریو روابط چهره به چهره خریدار وفروشنده بیان میشود باید به روش مدرن هم اشاره کرد. در روش مدرن که عموما به شکل فروش بدون دخالت و گفتگوی فروشنده با خریدار محقق میشود، ما با قالب رفتار چهرهبه چهره روبرو نیستیم. با سیستم مواجه هستیم. طبیعی است تمام لطافتها و ظرایف خرید و فروش سنتی در این روش از بین میرود. خریدار اعتبار واحد فروشگاهی را نه با نام و رسم صاحب مغازه بل با سیستم اداری و تجاری آن میسنجد. این روش، امروز، روش غالب توزیع در تمام دنیا است. کمکم مغازههای کوچک محلهای برچیده میشوند و فروشگاههای بزرگ زنجیرهای جایگزین آنها میشوند. اگر این فروشگاههای زنجیرهای در چرخه درست تجاری رقابتی قرار بگیرند، میتوانند کمکحال مردم باشند. چرا؟ چون این زنجیرهها به دلیل وسعت و حجم وسیع خریدهای خود برای توزیع در فروشگاههای زنجیره، این امکان را دارند که مستقیما از تولیدکننده و بدون واسطه تجاری خرید کنند. بدینترتیب یکی از حلقههای بین تولیدکننده و خریدار نهایی حذف میشود و قیمت مصرفکننده کاهش پیدا میکند. علاوه بر آن، از آنجا که حجم فروش این واحدها بسیار بیشتر و فراتر از مغازههای کوچک است، بنابراین احتمال وجود کالای تاریخ مصرف گذشته در آنها بسیار کمتر از واحدهای سنتی است. اینها مزیتهای نسبی شیوه توزیع مدرن است.
در زندگی شهری و درسازمان فضایی شهر، علائم و نشانههایی وجود دارند که گویای درجه تکامل اجتماعی و نسبت شهر با مدنیت معاصر میتوانند باشند. باهم یکی از این موارد را مرور کنیم: تا همین چند دهه قبل، تمام مایحتاج روزانه و حتی سالانه ماها توسط دکانهای بقالی و صنفی دیگر تامین میشد. در محلات ما، در همه شهرها، بقالیها بودند که مایحتاج غذایی روزانه ما را تامین میکردند. در هر محله، معمولا، یک کفاشی بود که برحسب وسعت محله از پینهدوزی تا دوخت کفش میتوانست کارکرد داشتهباشد. گاه این کفاش و دوزنده کفش به دلیل مهارت و شهرتش میتوانست دو سه محله را پوشش دهد. درهر محله دکان«الکتریکی» بودو احیانا دکان آهنگری یا نجاری. به ویژه آنزمان که در و پنجرههای خانهها چوبی بود، در همه محلهها یک نجاری داشتیم. بعدها دکان آهنگری آمد و کمکم دکان دروپنجره آلمینیومی و الی آخر. در سالهای سی و چهل خورشیدی سده گذشته بود که در برخی شهرها به ندرت و در پایتخت به صورت مشهود چند فروشگاه بزرگ تاسیس شد. احتمالا فروشگاه بزرگ فردوسی اولین از این دست بود. در تهران. سپس فروشگاههای کوروش و ایران و غیره سبز شدند. این فروشگاهها، متاسفانه، نه در دل بافتهای متراکم سکونتی بل در خیابانهای اصلی شهر برپا شدند که داستان جدایی دارد و میتوانیم دقیقتر به آن بپردازیم.