صادق هدایت از افسانه تا واقعیت

صادق هدایت از افسانه تا واقعیت

«هدایت در نامه‌ای به یکی از دوستان در سال ۱۳۲۹ شروع به مسخره‌کردن کندی و آهستگی خدمات پستی در ایران می‌کند و سپس می‌افزاید «بازهم پرت‌وپلا شروع شد. باید مواظب خودم باشم. اما از طرف دیگر مثل این است که با همین پرت‌وپلاها است که در قید حیاتم». در واقع او هرقدر در جهان انزوای خود مغموم‌تر می‌شد، در جمع بیشتر بذله‌گویی می‌کرد. و هرقدر افسردگی‌اش بیشتر ریشه می‌دواند، زبان و قلمش در گفت‌وگو و نگارش تیزتر و گزنده‌تر می‌شد. بخش اعظم کار خلاق او در دهه ۲۰ (از جمله حاجی‌آقا) را می‌توان طنز تلقی کرد، با این تفاوت که طنز او در این‌جا به‌طور فزاینده رنگ ریشخند و استهزا- حتی گاه هجو و ناسزاگویی- می‌گیرد. چنان که گویی زهر درون مولف باید هم‌چون مفری برای عذاب درونش به روی کاغذ بیاید. تا همین اواخر طنز فارسی مشخصا خشن و مستهجن بود. به خصوص در ترجمه و مقایسه با آثار مشابه اروپایی. به‌راستی، از کلاسیک‌هایی مانند نوری ابیوردی، سوزنی سمرقندی و عبید زاکانی گرفته تا ایرج و عشقی، در دوره‌های اخیر، گاه دشوار می‌توان تفاوت بین طنز و فحش مستقیم را دریافت. گرچه حتی در حالت دوم نیز هنرمند واقعی می‌توانست با انتخاب واژه‌ها و عبارت‌های مناسب کیفیت ادبی اثر خود را محفوظ بدارد. طنز هدایت ظریف‌تر از هجو و هزل است و دامنه آن نیز گسترده‌تر از طنزهای کلاسیک و نوکلاسیکی است که در قالب یک حکایت نکته ویژه‌ای را بیان می‌کردند. از سوی دیگر، طنز او معمولا عواطف تندی را منعکس می‌کندو اغلب یک احساس ناشکیبایی را در پوشش طنز و تمسخر این یا آن موضوع بیان می‌دارد. با این‌همه نمی‌توان طنز او را نمونه‌ای‌از ادبیات متعهد دانست، زیرا فاقد چارچوب ایدئولوژیک، هدف مثبت، یا حتی احساسی از تعهد نسبت به چیزی جز خود طنزگویی است. از سوی دیگر، نمی‌توان صددرصد آنارشیستی، یعنی بی‌بندوبارانه خواندش؛ بلکه طنز او را می‌توان اعلام جرمی فراگیر و استثناناپذیر علیه هر آن‌چیزی دانست که به نظرش زشت و اهریمنی می‌رسد- در هر حوزه اندیشه و . .»

مستند قلمرنج

مستند قلمرنج

کتاب «همسایه» به هرحال یکی از رمان‌های بسیار مهم در تاریخ ادبیات معاصر ایران است. تنها از معدود رمان‌های ایرانی که اتفاقاتش در شهر و در بطن جریانات اجتماعی جنبش ملی‌شدن نفت می‌گذرد.
خالق این اثر تابناک زنده‌یاد احمد محمود است. کارهای سترگ دیگری هم دارد از جمله رمان شهر سوخته. او خود نماد رنج و پایمردی است.

تا توانست نوشت و فریاد کرد. او، با این‌حال، انسانی بسیارشریف، فروتن و بسیار متین بود. زجر و زندان‌ها کشید ولی هرگز پشت آن اتفاقات تابلو به دست نگرفت. گویی همه اتفاقات زندگی‌ش را خودش تنظیم کرده بود. درباره این نویسنده و انسان بزرگ، هرچه گفته‌شود و شنیده‌شود، بازهم کم است.

مستند از خانه شماره ۳۷

مستند از خانه شماره ۳۷

به هر تقدیر، و با هر نگاه و تحلیلی، صادق هدایت یکی از قله‌های فرهنگ معاصر ایران است. قصه‌ها و نوشته‌های این نویسنده بزرگ و جانی، نیازی به تعریف و تمجید ندارد. او اثر خود را بر ادبیات معاصر ایران گذاشته و اگر صداهای متنوع و مختلف موافق و مخالف درباره شخصیت و آثار او شنیده می‌شود، ناشی از این تاثیرگذاری است. او از جمله بزرگانی است که هم بودنش محسوس بود هم نبودنش. هم در زندگی کوتاه ولی پربار خود موثر بود هم در خودکشی‌اش.
مستندها و نوشته‌های زیادی درباره او در دست است ولی شاید در تنها مستندی که صادق هدایت را با ادبیات و روایت خودش می‌شناسیم، مستند «از خانه شماره ۳۷» است. اثری که تولیدش بیش از شش سال طول کشیده.