بله، شهر مال ماست!
«ما» اگر حس کنیم به حساب آمدهایم و نقشی در مدیریت داریم، میتوانیم تعلق مکان نسبت به شهر داشتهباشیمو شهر مال ما باشد. حتی فراترازاین: وقتی میگوییم «اگر به حساب بیاییم . .»، یعنی هنوز هم دیگرانی هستند که دوست داریم ما را به رسمیت بشناسند. دیگرانی حاکم بر ما، که ما از آنها تقاضا داریم که نقشی هم به ما بدهند. در حالی که در تفکر مدرن قضیه خیلی عمیقتر از این حرفها است. دیگران کی هستند که برسرنوشت ما حاکم باشند. در جهان مدرن «دیگران» وجود ندارد. آن ها را ما خودمان انتخاب میکنیم، آنها حاکم بر ما نیستند، افراد ما و در حقیقت کارمندان ما هستند که برای دوره مشخص زمانی موظف به رتقوفتق امور شهر هستند. بدین ترتیب، مدیریت شهر نه امر حاکمیتی بلکه امری خدماتی است. مدیران شهر که از طرف ما استخدام شدهاند وظیفه دارند خدماتی که میخواهیم برای ما انجام دهند، همین. نه بیش از این. حال، ممکن است این نهاد مدیریت خدماتی، به ابتکار عمل خود، یک پله ارتقا یابد و از مرحله خدماتی به مرحله «اجتماعی» صعود کند. یعنی نه تنها خدمات ارائه میکند بلکه متوجه انسجام اجتماعی و نفع عمومی شهروندی هم هست.