زندگی در چین
«در اکتبر ۱۹۷۲، کمونی در استان «فوکین»، گزارش داد مساله تضاد اشتراک و فردیت را حل کردهاست. ظاهرا پس از نضج گرفتن «انقلاب فرهنگی» تعدادی از کادرها برای افزایش سطح مالکیت اشتراکی کوششهایی را آغاز کردند. آنان تمام درختان میوه را که در مزارع خصوصی دهقانان بهعمل آمدهبود، ضمیمه مالکیت اشتراکی کردند. این کار منجر به ایجاد حس عدم اطمینان در دهقانان و کاهش تولید میوه شد. «کمیته حزبی بخش» به کادرها خاطرنشان ساخت که آنان بایستی هم سیاست ملی را در کمونها رعایت کنند و هم به موازات آن دهقانان را به انجام کارهای فرعی و خصوصی تشویق نمایند. کمیته مزبور درباره درختان میوه دهقانان چنین خط مشی تعیین کرد: «درختان میوه زمینهای شخصی به صاحبان آنان تعلق دارد. محصول این درختان ثروت ملی درآمد اعضای کمون را بالامیبرد. به موازات آن آموزش اجتماعی اعضای کمون و قوه ابتکار آنان را در کشت و کار برای انقلاب چین افزایش میدهد. چنین فعالیتهایی زیانی به تولید اشتراکی وارد نمیکند». در همان زمان، مساله مشابه دیگری در استان «کرین» مطرح شد و آن عبارت بود از حقوق افزارمندان مانند آهنگران، نجاران و بناهایی که در خارج از تیپ تولیدی شخصا نیز فعالیت میکردند. طی «انقلاب فرهنگی»، به موجب مقررات خاصی، کار خارج از تیپ ممنوع شد و آن را قدمی در «جاده سرمایهگذاری» دانستند. ظاهرا قبل از انقلاب فرهنگی افزارمندان مزبور کارهای اشتراکی را نادیده گرفته، مجاز بودند به هرجا که میخواهند، رفته و کار کنند و حفظ درآمد شخصی برای آنها مطرح بود. در بهار ۱۹۷۲، رهبران «تیپ» مجددا به آنان اجازه خصوصی دادند. پس از بحثهای طولانی در مورد برقراری نوعی تعادل بین انگیزشهای فردی و منافع جمعی، کمون این خط مشی را تعیین کرد: «دستههای تولیدی به هنگام تعیین میزان کار انجامشده بایستی برای کاری که افزارمندان در خارج از حوزه دسته خود انجام میدهند، برحسب پیشه و مهارتشان امتیازاتی بالاتر از اعضای عادی کمون درنظر بگیرند. بیشتر درآمدیکه افزارمندان بهدست میآورند بایستی به دستههای تولید تحویل دهند و فقط مقدار کمی از این درآمد را بابت استهلاک ابزار و آلات مورد استفاده برای خود نگهدارند.»