محله و دانشگاه!

محله و دانشگاه!

در سال‌های‌اخیر، بنابه شواهد، دانشگاه‌و دانشگاهی درزمره گروه‌های اول مرجع قرار گرفته‌اند. طبیعی است. چالش‌های بی‌شمار اجتماعی و سیاسی از یک سو، و نیازهای علمی مردم و مدیران برای حل این چالش‌ها از سوی دیگر، سبب شده دانشگاه، یک بار دیگر به عنوان مرجع و فصل‌الخطاب مطرح باشد. البته نه‌چندان صریح بل در آستانه و زیرجلگی. با این‌حال، از خبرها و شواهد پیداست که توسل به نظر و پیشنهاد دانشگاهیان درباره مسائل روزکشور، تبدیل به نیاز و امری رایج خواهدشد-در آینده‌ای نه چندان دور. این حرف‌ها را چه به محله و سرنوشت آن؟! نکته دقیقا در همین‌جا است. اگر بتوانیم توجه واقعی توام باحضوردانشگاهیان را به‌عنوان گروه مرجع درمحله داشته‌باشیم، قطعا مسیر حرکت محله آنی نخواهدبود که الان است.

دارالفنون

دارالفنون، فقط یک ساختمان نیست. حتی فقط یک مدرسه نیست. بالاتر از آن، فقط یک دانشگاه نیست! این عمارت بخشی از هویت و تاریخ گذشته نزدیک ما است. این عمارت نماد واکنش ما به عدم برابری‌مان در فناوری آن زمان با جهان خارج است. این عمارت نشانه اصلاحگری حکومتی در گذشته نزدیک ایران است. این عمارت، دریچه‌ای به تفکرات جنبش مشروطیت ایران است.