خانه خوانی
«ایوان پشتگرمیای به خانه دارد و همزمان جایی است برای همراهی با جهان در حرکت بیرون و تماشای آن؛ جایی که گویا با آوردن جهان غریبه به داخل رامش میکند و به فردی که در خانه نشسته، اطمینان میدهد که گوشهای از تلاطم محیط بیرون را در آغوش میگیرد. حوادث مختلف زندگی و تجربه رویدادهای نامعلومش به چیزی بیش از پناهگرفتن در اتاقکی امن احتیاج دارد. خانهای دیگر لازم است تا بشود رقصیدن با موجودی آزاد را آغاز کرد و از آن لذت برد. در این فضا، ایمنی دیگری ساخته میشود که میتواند افقهای هستی فرد را به جهان بیرون باز کند و کانون وجود او را از من به تو و من-جهان گسترش دهد. کیفیت خاصِ ایوان، اینکه جایی میان درون و بیرون است، در ساختن این تجربه دوطرفه، همراهیمان میکند و یادمان میآورد گاهی هم برای آرام گرفتن، فارغ از هر معنا و قضاوت قبلی، باید از حصار خود بیرون آمد و جهانی دیگر را تماشا کرد. ایوان حضوری مداوم در تاریخ معماری ایران دارد و همواره در تحول بناها نقشی درخور داشتهاست. به نظر میرسد وجود این عنصر سهطرف بسته و جهتدار یکی از خواستهای فضایی مهم مردم این سرزمین بودهاست. پنجره و ایوان دو شکل متفاوتِ اتصال خانه به دنیای بیروناند. پنجره مرزی باریک است که ساکن خانه را داخل نگه میدارد و بیرون را فقط پیش چشمش میآورد، اما ایوان تجربهای دیگر میسازد. ایوان بیرون و درون را یکجا و همزمان دارد. این مکان ساکن خانه را به مواجهه مستقیم با بیرون میبرد. ایوان هم داخل است هم حارج؛ گوشهای برای تکیهدادن به خانه است!»