در غیاب مرحوم زندهیاد هوشنگ آزادیور، چند تن از دوستان مستندساز او در جلسه گفتوشنید حضور داشتند. محمود یارمحمدلو، با ذکر یاد و نام هوشنگ آزادیور به مشکل تولید مستندهای معتبر اشاره دارد و میگوید: «من فیلمساز هستم و میدانم ساخت چنین مستندهایی چقدر سخت است». او به اولین دیدارهای خود با آزادیور و جلیل ضیاپور در دوران دانشجوییاش هم اشاره میکند و به نخستین تاثیراتی که از ضیاپور گرفته میپردازد. «ضیاپور را در دانشکده دیدهبودم و درباره «خروس جنگی» هم خبرهایی را شنیدهبودم و چیزهایی میدانستم. در وهله اول، کمی برایم خندهدار میآمد. ولی وقتی به ضیاپور برخورد کردم جدیت و متانت عجیب او برایم جذاب بود. او در دانشکده درس میداد و پای مهم در بحثها بود».
هنرهای تزیینی ایران و البته شعر و ادب معاصر هم، تلاطم و شگفتیهای فراوان در یکصدسال گذشته دارد. بهویژه در سالهای بیست (سده گذشته) شکفتگی و شگفتی فراوان در این عرصه داریم. جالب است که نوگرایان حوزه نقاشی ایران عموما در همینسالها قد علم کردند و کارهایی آفریدند که راه را برای آیندگان باز کرد. جلیل ضیاپور و اوج و شکوهش حاصل این فضا و زمان است. او نقاش نوگرا و جسوری بود که امپرسیونیسم و کوبیسم را تجربه کرد و کارهایی آفرید و از نیمه سالهای سی به بعد سبک منحصر به فرد خود را یافت و ادامه داد. او «خروس جنگی» هنر مدرن ایران بود. با همین عنوان هم در سال ۱۳۲۸ محفلی از یاران و همفکران تشکیل داد و نشریه پر سروصدای خروس جنگی را منتشر کرد. او پژوهشگری حاذق بود و برای تمام آثارش مبانی نطری داشت.
مستند «مستند آنسوی چشمها-جلیل ضیاءپور» نگاهی است دقیق به زندگی و آثار این هنرمند مدرنیست ایران.