سیری در اندیشه سیاسی عرب
«جنبش ملتهای عرب برای استقلال و بهبود وضع اجتماعی خویش، کموبیش، همزمان با بیداری ایرانیان در قرن سیزدهم هجری (نوزده میلادی) آغاز شد. کوشش نویسندگان و روشنفکران عرب در بنیادگذاری این جنبش اثری بزرگ داشت. همانگونه که نویسندگانی چون جمالالدین اسدآبادی، طالبوف، مراغهای و حبیب اصفهانی در بیداری مردم ایران و آمادگی برای انقلاب مشروطه بسیار موثر بودند، جنبش عرب نیز برای رهایی از تسلط ترکان و بعدها استعمار باختری، به رهیری نویسندگان مصری و سوری قرن سیزدهم آغاز شد.
اگر آثار نویسندگان ایرانی و عرب را در قرن سیزدهم باهم مقایسه کنیم، میبینیم هر دو گروه تا چه پایه درباره مسائل مهم اجتماعی و سیاسی ملتهای خود بینشهای یکسان داشتهاند. هردو گروه پیشرفتهای غرب را در زمینههای گوناگون مادی و معنوی میستودند و چاره رفع واماندگی ملتهای خود را در تقلید یا اقتباس از راه و روش غرب خواه در زمینه سیاست یا اقتصاد یا علوم و یا فنون نظامی میدانستند. هر دو با خودسری فرمانروایان مخالفت میکردند و حکومت قانون و نظام نمایندگی را بهترین شیوه کشورداری میشمردند. هردو از چیرگی خرافات بر ذهن مسلمانان ناخشنود بودند و در آشنایی مردم خویش با دانشهای نو میکوشیدند. ولی در کنار این همسانیها تفاوتهای بزرگی نیز در نخستین مراحل بیداری ایرانیان و عربان میتوان یافت. از این میان به دو تفاوت اشاره میکنیم: یکی تلاش گروهی از تربیتیافتگان مدارس علوم دینی برای اصلاح اندیشه سیاسی سنی بود که جنبشی همانند آن در میان علمای شیعه ایران پیدا نشد و اگر هم کسانی چون میرزا محمدحسین نائینی و آخوند ملامحمدکاظم خراسانی و ملا عبدالله مازندرانی خواستند در اصول اندیشه سیاسی شیعه حرکتی پدید آورند، یا خود کوتاه آمدند یا . . . »