امروز، در تقویم رسمی کشور، روز تهران است. پرسش همیشگیِ ما این است که آیا تهران، نه در برگهای تقویم، بل در عالم واقع، شهری زیبا و زیستپذیر است؟ آیا تهران شهری هست که بتوان به آن بالید و از زندگی در آن لذت برد؟ کاری نداریم که چرا روز ۱۴ مهر را با نام تهران مزین کردهاند. فرض کنیم چنین روزی در تقویم رسمی کشور نیست، آیا تهران شایستگی آن را دارد که دربارهاش اندیشه کنیم و برای آیندهاش نگرانی و امید داشتهباشیم؟
یکی از اصلیترین پایههای امنیت محله، حس تعلق مکان اهالی نسبت به محله است. جماعت باید حس کنند محله مال آنهاست و آنها نیز مال همین محله هستند. این حس از سر اجبار و زور نیست. دستوری و حکم از بالا به پایین نیست. باید در وجود تکتک اعضای محله ریشه بگیرد و ببالد. امری زیرپوستی است نه سطحی.
در محلههای تاریخی ما نهادهای محفلی و محلهای کمک به مستمندان برقرار و فعال هستند. در میان این نهادها آنانی موفقتر هستند که توسط قدیمیهای محله راهاندازی و اداره میشوند. این نهادها و محفلها به اندازه فعالیتی که میکنند، تظاهر بیرونی ندارند، ولی کاملا موثر هستند.