حاصل عمر

حاصل عمر

«خیابان‌کشی‌های جدید نظام محله‌بندی قدیمی شهر را دیگرگون کرده‌است و برخلاف نقشه قبلی که شهر را بر اساس محلات معرفی می‌کند، توضیحات این نقشه بر اساس نام خیابان‌ها و میدان‌ها و موقعیت ادارات و سفارتخانه‌ها و اماکن عمومی اصلی شهر ترتیب یافته است. نام میدان توپخانه در این نقشه به میدان سپه تغییر یافته‌است، لیکن در شکل و موقعیت و ارتباطات اصلی میدان تغییری پیدا نشده‌است. ساخت‌وساز شهری داخل حصار شهر را پر کرده و در بعضی بخش‌ها، خارج از حصار شهر، در حال توسعه است. در توضیحات نقشه، نام اماکن جدیدی در شهر دیده می‌شود. مانند باغ ملی، اداره اطفائیه، مدرسه طب و ادارات دولتی و کلوپ‌ها و بانک‌ها و اماکن نظامی و هتل‌ها و کتسولگری‌ها. نقشه بعدی بر اساس شبکه سواره شهری تهیه شده‌ و نمایش‌دهنده خیابان‌کشی‌های اصلی شهر است. این نقشه مربوط به سال ۱۳۱۶ شمسی است و تغییرات اساسی شهر را طی هفت سال نمایش می‌دهد و نمودار طرحی است که از طرف وزارت داخله دنبال می‌شود. در این نقشه،دیگر ازحصار و دروازه‌ها خبری نیست‌و دیوارهای ارک شهر برداشته شده‌است. خیابان‌‌کشی‌های شطرنجی شهر تکمیل شده و شهر به چهار خیابان کمربندی و عریض که بر روی حصارهای قبلی یا حاشیه آن‌ها کشیده شده‌اند، محدود گردیده‌است. این چهار خیابان عبارتند از خیابان شاهرضا در شمال، خیابان شهباز در شرق، خیابان شوش در جنوب و خیابان سی‌متری در غرب.در این نقشه، خیابان بوذرجمهری و خیام نیز تکمیل شده‌اند و به صورت چلیپایی بافت مرکز شهر و بازار را قطع کرده‌اند. در موقعیت میدان سپه و خیابان‌کشی‌های متصل به آن تغییری حاصل نشده و شش خیابان متصل به میدان، خیابان‌های سپه (مریض‌خانه)، فردوسی (سفرا)، لاله‌زار، چراغ برق (چراغ گاز)، ناصر خسرو (ناصریه) و باب همایون‌اند. محوطه بازار و محله آن با چهار خیابان محصور شده. . . عنصر جدیدی که در نقشه دیده می‌شود میدان و ایستگاه راه‌آهن است. میدان اصلی دیگری که احداث شده حسن‌آباد است.»

تیرباران شده‌ها

تیرباران شده‌ها

«پدر و مادر عزیزم؛ این مختصر آخرین حرف‌های من است که به شما می‌رسد. همین الان به من خبر دادند که درخواست تجدید نظرم رد شده‌است. در ساعت سه بعد از ظهر امروز کار به پایان خواهدرسید. پدر و مادر عزیزم، می‌خواهم به شما گفته‌باشم که چقدر همیشه دوستتان داشته‌ام. نمی‌دانید که چقدر از این آخرین رنجی که برایتان فراهم می‌سازم، افسوس می‌خورم. خیلی دلم می‌خواست که برای آخرین بار شما را می‌دیدم. اما خیلی دیر شده‌است. دلم می‌خواهد که هرچه زودتر برایتان مقدور باشد فراموشم کنید. و تو مادرجان که این‌قدر دوستت داشته‌ام، کاری نکن که بیمار شوی و نتوانی شفا یابی. پدرجان امیدوارم از مادرم به‌خوبی مراقبت کنی و هرچه می‌توانی برای تسلی او انجام بدهی. پیش از مرگم می‌خواهم بریتان بگویم که من از آن‌چه کرده‌ام هیچ پشیمانی ندارم. من در راه مرام  و هدف خود مبارزه کرده‌ام. منزه و شرافتمند باقی‌مانده‌ام . با شهامت خواهم مرد. . . همیشه روحیه عالی داشته‌ام و از اقامت در زندان رنجی نبرده‌ام»