ارزش میراث صوفیه
« ادب صوفیه از حیث تنوع و غنا در فارسی و عربی اهمیت خاص دارد. این هم شامل نظم است و هم شامل نثر، هم فلسفه دارد و هم اخلاق، هم تاریخ دارد و هم تفسیر، هم دعا دارد و هم مناجات، هم حدیث دارد و هم موسیقی، قسمت عمدهیی از نظمو نثر صوفیه هم تحقیق است و وعظ، و مضمون بیشتر آنها عبارتند از مذمت دنیا و تحقیر آن. دنیا درنظر صوفی منزلی است در سر راه آخرت اما منزلی آکنده از آفات. محبت دنیا اولین قدم است در خطاکاری، و لذتهای آن حجابی است که مرد خدا را از خدا باز میدارد. ورای اینها، صحبت از عشق خداست و تمنای وصال او که هدف غایی سالک است و شعر صوفی را رنگ عاشقانه میدهد: عشقی پر از درد و پر از نومیدی. صوفیه شعر فارسی را رنگ خاص دادهاند و در نقد آن بر ذوق و تاویل بیشتر ازصنعت و ادیبی تکیه کردهاند. قصیده را از لجنزار دروغ و تملق به اوج رفعت و وعظ و تحقیق کشاندهاند و غزل را از عشق شهوانی به محبت روحانی رساندهاند. مثنوی را وسیلهای برای تعلیم عرفان و اخلاق کردهاند. رباعی را قالب بیان احوال و آلام زودگذر نفسانی نمودهاند. گذشته از این نثر را نیز عمق و سادگی خاص بخشیدهاند. حکایت و قصه را قالب معانی و حکم کردهاند. احوال نفسانی را مثل بعضی از نویسندگان سوررئالیست مراقبت کردهاند. در فلسفه حرف تازه آورده اند. کشف و اشراق را بر عقل و استدلال ترجیح داده اند. از قلمرو اسباب ظاهری گذشتهاند و بر سرحد سببسوزیها راه یافتهاند.»