منش اردیبهشتی، آگاهی!

منش اردیبهشتی، آگاهی!

گزاره مهم و معتبری است که «خشونت زاییده جهل است». گزاره‌ای جهانی و تجربه‌شده. البته در حوزه مسائل فردی و شخصی. طبیعی است خشونت در سطح ملی و جهانی که در قالب جنگ و شورش یا ترور بروز می‌کند، دلایل عمیق دیگری دارد، هرچند که اگر آگاهی و شعور علمی در میان صحنه‌گردانان رویدادهای ملی و جهانی هم بیشتر باشد، حتما از دامنه خشونت‌ها کم می‌شود. در این یادداشت به چهره خشونت در میان افراد و خانواده‌ها توجه داریم. هرچند خود عنوان و مفهوم خشونت وجوه بسیار متفاوت و متکثیری دارد.

منش اردیبهشتی، آگاهی!

منشِ اردیبهشتی، زیبایی!

برای زندگی و سرزندگی باید روحیه داشت، باید امید داشت، باید به فردا و فرداها دل بست. باید زندگی‌را دوست داشت. و بایدهای دیگر. برای این بایدها، مقدماتی لازم است. یکی از مهم‌ترین اجزای این مقدمات، نگرش ما به زندگی است. به این‌که چشم عزیز و ارزشمند ما دنبال چیست؟ یا ما چشم‌مان را به کدام نقطه و منظر می‌چرخانیم. خلاصه بگوییم: در منش اردیبهشتی، ما دنبال زیبایی‌ها هستیم. تمام ذهن و فعل خودمان را برای کشف و برجسته‌کردن زیبایی‌ها صرف می‌کنیم. در همه امور. از شخصی‌ترین تا اجتماعی‌ترین امور. در تولید هنری و فرهنگی هم باید دنبال زیبایی باشیم. طبیعی است وقتی چنین حکم و درخواستی مطرح می‌شود، فوری عده‌ای هستند که با تاکید بپرسند «پس چشم‌مان را به این‌همه زشتی اطراف‌مان ببندیم؟ آیا منطقی است واقعیت را نبینیم؟!» و در ادامه به بسیاری از آثار و شاهکارهای سینمایی و هنری اشاره می‌کنند که با قساوت تمام بر همه زشتی‌های جامعه نورافکن‌های قوی تابانده‌اند تا ما را به عمق سیاهی‌ها ببرند.

منشِ اردیبهشتی، عشق!

منشِ اردیبهشتی، عشق!

در بخش بزرگی از میهن ما، اردیبهشت، ماه شکوفه‌ و شکوفایی است. منظرهای زیبای طبیعت را در این ماه به صورت کامل می‌بینیم. ضمن آن‌که در همین ماه، کم‌کم، شکوفه‌ها به نطفه میوه‌ها تبدیل می‌شوند و گام اول زایش‌ و تولید را برمی‌دارند.

در بسیاری‌ از کشورهای دیگر نیمکره شمالی هم، به‌ویژه کشورهای شمال ایران، اردیبهشت ماه چهره‌گشایی طبیعت است. شاید همین امر باعث شده که برخی ملت‌ها و کشورهای یادگارِ دوران «اولِ ماهِ مه» ها، که کمی خجول شده‌اند و دفاع جشنواره‌ای از «کارگران عالم» را کنار گذاشته‌اند، جشن اول ماه مه را به «جشن طبیعت» تغییر نام دادند.

مهم آن است که جامعه مدنی و انسانی یک سرزمین در مدار پیشرفت باشد. اگر چنین باشد نباید نگران افت و افول مقطعی بود. به قول معروف، «بالاتر از این زمانه، زمان جاری‌ست». تاریخ‌مان را معتبر بدانیم و در زیر پرچم آن، گردن افراشته و سربلند به پیش برانیم. ایران و ایرانی شایسته بالاترین درجه احترام جهانی است. به آن درجه خواهیم رسید.