تردیدی نیست که هنرهای ملی و بومی این سرزمین، برای اکثریت مردم جذاب و خوشایند است. تردیدی نیست که این هنرها بازتاب فرهنگ عمیق و دیرین این سرزمین هستند. و تردیدی نیست که گسترش و رواج این هنرها، بستری است برای مودت و محبت بین مردم این کشور نازنین.
از سوی دیگر، سلیقه و ذوق زیباییشناسی، اصلا، امری راکد و ازلی نیست. تا حد زیادی تابع زمان و تغییرات روش زندگی مردمان است. تصویری که صدسال پیش زیبا مینمود، ممکن است امروز زیبا به نظر نیاید.
پس چگونه میتوان از زیباییهای هنرهای ملی و بومی لذت برد بیآنکه نیازها و سلایق جهان مدرن فراموش شوند؟ امروز، هنرمند آن کسی است که زیباییهای دیرین را به زبان و الگوی امروز ترجمه کند و آثاری بیافریند که در اوج زیبایی هستند و ریشه در تاریخ و فرهنگ کشور دارند.
برگردان امروزی هنر سوزندوزی دختران ترکمن را در نمایشگاه دستآفریدههای این عزیزان ببینیم و لذت ببریم.
یکی از زیباییهای سفر، داشتنِ همسفرانِ خوب و دلنشین است. سفر یکروزه رشت هم مثل پنج سفر پیشین «خانه اردیبهشت اودلاجان» از چنین نعمتی برخوردار بود. جمعی از چند معمار، رسانهای، فیلمساز، مدیر و درمانگر که دغدغه تاریخ و فرهنگ ایران را دارند. با چنین جمعی، بودن و چرخیدن در رشت که به قول استاد محمدتقی جکتاجی، دروازه شمالی ایران به اروپا و مدنیت غرب بود، لذت مضاعف دارد.
یکی از همسفران خانه اردیبهشت اودلاجان در سفرهای یکروزه، مرصاد، سلیقه به خرج داد و پس از سفر همدان پادکستی درست کرد که زیبا بود. بعد از سفر زنجان هم با موضوع آن سفر پادکست تازهای ساخت که زیباتر از قبلی بود. بدین ترتیب، قرار شد پس از هر سفر پادکستی تهیه کند و دوستان را در جریان گشتوگذار فرهنگی سفرهای ما قرار دهد. قکر کردیم خوب است همه دوستداران خانه اردیبهشت اودلاجان هم این پادکست را بشنوند. نوعی همسفری تاخیری و مجازی باهم.
این مهم است که شاهکار به این عظمت در عرض فقط ده سال ساختهشده و سه سال هم وقت برای تزیینات آن وقت صرف شده. اگر چنین افتخاری از دیدن این بنا حس میکنیم، این تاسف را هم باید داشتهباشیم که چه شده که عمارتی را که در سیزده سال ساخته شده، شصت سال است دست گرفتهایم مرمتش کنیم، هنوز به جایی نرسیدهایم. آن زمان چه اقتدار و مدنیتی بوده که الان نیست.
بهروز غریبپور از خوشبختترین چهرههای مدرن فرهنگ ایران است. یادگارهایی دارد که بسیاریها در حسرتش هستند.
روزی که کشتارگاه تبدیل به فرهنگسرای بهمن شد و نمایش باشکوه بینوایان و کنسرتهای فاخر و پرطنین شجریان و بسمالله خان و خیلی آثار دیگر در آن برگزار شد، همه باور کردند که «میشود کاری کرد». همینطور وقتی پادگان نظامی تبدیل به خانه هنرمندان نام گرفت و پاتوق هنردوستان و شیفتگان فرهنگ ایران زمین شد، دوباره باور کردیم که این سرزمین چه نیکانی دارد.
بگذریم که این فرزند سنندج یکی از بزرگان تئاتر عروسکی است و کارهای بزرگی اجرا کرده. کتاب نوشته، ترجمه کرده، مدیریت هنری و تاسیسی داشته و دهها کار کوچک و بزرگ دیگر در حوزه فرهنگی.
همکلام شدن با چنین چهرهای غنیمت بزرگی برای همه ماها است.
چهارمین سفر یکروزه «خانه اردیبهشت اودلاجان» به همدان بود. تحت نام «شکوه هگمتانه». روز پنجشنبه ۲۲ تیرماه ۱۴۰۲ خورشیدی. این سفر با برنامهریزی قبلی و توافق با دو چهره مهم علمی و میراث فرهنگی استان همدان اجرا شد. مهندس فرهاد نظری، مدیرکل پیشین میراث فرهنگی استان و دکتر محمدی منصور رئیس پایگاه میراث فرهنگی تپههای هگمتانه میزبان و راهنمای سفر بودند. وقتی ساعت نه و نیم صبح اتوبوس همسفران در مقابل در بزرگ مجموعه تپهای هگمتانه توقف کرد، این دو بزرگوار به استقبال گروه آمدند و پس از خوشآمدگویی، مهندس فرزانه، به خاطر مشکلی که در پاهای خود پس از عمل جراحی داشت، با وسیله نقلیه به کلیسای آنجلی مجموعه رفت و گروه به دست دکتر محمدی منصور سپردهشد تا سیاحت علمی خود را از ریشه و سرنوشت تپههای هگمتانه شروع کند. مجموعهای که از اسناد اصلی افتخارات بزرگ این سرزمین است. آثاری از دوره ماده تا همین اواخر. در یک طرف سازههای اشکانی، آنسوتر آثاری از دوره هخامنشی و ساسانی و بالاتر کلیساهای ساختهشده در عصر قاجار. همه این دیدنها و تعمقها همراه است با توضیحات علمی دکتر محمدی منصور.