ساعت یک و خردهای از غار و حوضچه نمک خارج میشویم. مردد که بازدید گرمسار را انجام دهیم یا برویم سمنان و ناهار! آقای مهندس گیلوری که از مدیران میراث است، در دسترس نیست که بدانیم در آن ساعت روز پنجشنبه انبار پنبه و موزه علم و صنعت گرمسار دایر هست که برویم یا نه. دست به دامن عزیزان میراث سمنان میشویم. اطمینان میدهند که برویم. میرویم. در مسیر آقای گیلوری هم تماس میگیرد و اطمینان خاطر میدهد که از همکارانش خواسته میزبان باشند.
همین نشست اودلاجانشناسی در خانه اردیبهشت اودلاجان برگزار شد. با حضور آقایان محسن حقیر و علیرضا شاهرخی، دو تن از قدیمیهای محله. طبق روال نشستهای پیشین، خاطرههایی از محله بود و نشانههایی از خانهها و اهالی. چند واحد صنفی و خدماتی دهههای گذشته مورد بحث قرار گرفت و برخی صنوف مثل عصاریها و حلواپزیها بیشتر مورد تدقیق قرار گرفتند. حال و هوای محله تا همین پنجاه شصت سال گذشته تصویر شد که بسیار متفاوتتر از امروز است.
در آن روزها این پهنه کاملا یک محله بود با سنگینی وزنه سکونت. به همین خاطر صنوفی در محله بود که نیازهای ساکنان را برآورده کنند. برخلاف امروز که صنوف مستقر در این پهنه، عموما، با نیازهای شهری مرتبط هستند نه محلهای. بر این اساس، وزنه سکونت سبکتر شده و کارگاهها و خدمات فنی بر محله مسلط هستند. صرفنظر از این دادهها، در این نشست، یکی از حاضران این سئوال را به طور مشخص مطرح کرد که «اصولا به چه کار آید دانستن نام و نشانه خانهها و ساکنان قدیم و جدید آنها؟ این دادهها به چه درد امروز ما میخورد؟!» طبعا، این را باید اساسیترین پرسش در برابر این نوع نشستها دانست. چرا اینهمه وقت میگذاریم که بدانیم چند دهه یا چند سده پیش چه کسانی در این محلهها زندگی میکردند و چه سرنوشتی پیدا کرده این خانهها. وقتی این پرسش اصولی از طرف مخاطب مطرح شد، تعدادی از حاضران در نشست پاسخهایی برای آن داشتند.
جوهر این پاسخها، عموما، این بود که ما باید شهر و محله خود را بشناسیم و به دیگران هم بشناسانیم. برخی از این دوستان با نگاهی احساسی به مساله میپرداختند برخی نیز با نگاه علمی و پژوهشی. اما خلاصه مطلب این است: هرکدام از ما که بخواهیم جهانی شویم، به اصطلاح بینالمللی شویم، نخست باید ملی شویم. ایرانی شویم. برای ایرانی و ملی شدن نخستین شرط آن است که خودمان و ایرانمان را بشناسیم. با شناخت شهر و دیارمان، حس تعلق مکان پیدا میکنیم. وقتی این حس را پیدا میکنیم علاقه به حفظ و حراست از آن پیدا میکنیم. هرگز بیتفاوت از کنار هیچ خانه و دیواری رد نمیشویم. همینکه کنج و گوشه شهر و محله برایمان آشنا و تعریف میشود، از زندگی لذت میبریم. اینها حداقل مزیتهای پرداختن به زندگی قدیمترها در محله و شهر تاریخی است. به عبارت دیگر، شناخت محلهو شهر فعالیتی است برای لذتبردن از زندگی، و منتی بر کسی نیست. رسالتی بیمزد نیست. اگر هم کمکی به احیای ارزشهای تاریخی شود، چه بهتر.
علی نصیر یکی از مهمترین نقاشان نوگرای ایران است.
تابلوهای او در نمایشگاههای ملی و بینالمللی به نمایش داده شده. نکته مهم در زندگی هنری این هنرمند آن است که وجه جهانی و بینالمللی او بیش از وجه ملی و داخلی است. او سالهاست که در دانشگاهها و موسسات آموزشی آلمان استاد آموزش نقاشی است و در عین حال پلی است بین نقاشان ایران و اروپا. به همت و کوشش او تابلوهای نقاشان نوگرای ایران بر دیوارهای یکی از معتبرترین گالریهای برلین رفت و مورد استقبال قرار گرفت.
امیر سقراطی، که خود نقاش است، مصاحبه بلندی با این هنرمند پیشرو دارد که به صورت کتاب منتشر شدهاست. مستندی هم به نام «علی نصیر بدون عنوان» توسط سیاوش عیدانی و هاله قربانی ساختهشده که شناخت ما را نسبت به این هنرمند آسانتر میکنند.
در هفدهمین «عصر ششم» خانه اردیبهشت اودلاجان، با حضور علی نصیر و کارگردان مستند، این فیلم را میبینیم و با حضور امیر سقراطی به رونمایی کتاب «علی نصیر در گفتگو با امیر سقراطی» میپردازیم.
نشستهای اودلاجانشناسی «خانه اردیبهشت اودلاجان» کمکم به سمت تدقیق دادههای تاریخی معاصر محله نزدیک میشود.
در آخرین نشست، حافظه تاریخی محله درباره صنوف و حرف پامنار و سرچشمه را مرور کردیم و نشانههای مهم و موثری درباره زندگی اهالی در نیمه اول سده گذشته خورشیدی را از زبان سالداران فرهیخته محله شنیدیم. از صنف عصاران باخیر شدیم، از بنگاههای شادمانی تصاویری را مرور کردیم و برخی خانههای مهم و متعلق به چهرههای سرشناس را شناختیم.
در نهمین نشست، این روند را ادامه خواهیم داد. این بار خواهیم کوشید مکان خانههای سرشناسان دولتی دوران پهلوی را روی نقشه محله نشان کنیم. خانه پدری امیرعباس هویدا، خانه تیمسار آزموده، خانه کیاستوان و . . . .
معمارانِ هم در تقویم کشور روز و هفتهای به نام خود دارند. فرصتی برای دورهمیها و مراسمها و تقدیرها. امسال جمعی از معماران و شهرسازان ارجمند، به دعوت «موسسه فرهنگیهنری اردیبهشت عودلاجان» و «انجمن مفاخر معماری ایران» در خانه اردیبهشت اودلاجان جمع شدند و و پس از بازدید از سه خانه تاریخی «سلطان بیگم»، «سرهنگ ایرج» و «موتمنالاطبا» دوباره به خانه اردیبهشت اودلاجان برگشتند و دمی با صرف نوشیدنی و شیرنی، گپوگفت کردند. مراسمی بسیار راحت و بیتکلف و صرفا برای دیداری با هم و گذران دقایقی در بافت تاریخی تهران. کل برنامه حدود سه ساعت به طول انجامید ولی خاطرهای شد برای میهمانان و میزبانان. تا باشد، چنین باشد.