علی نصیر یکی از مهمترین نقاشان نوگرای ایران است.
تابلوهای او در نمایشگاههای ملی و بینالمللی به نمایش داده شده. نکته مهم در زندگی هنری این هنرمند آن است که وجه جهانی و بینالمللی او بیش از وجه ملی و داخلی است. او سالهاست که در دانشگاهها و موسسات آموزشی آلمان استاد آموزش نقاشی است و در عین حال پلی است بین نقاشان ایران و اروپا. به همت و کوشش او تابلوهای نقاشان نوگرای ایران بر دیوارهای یکی از معتبرترین گالریهای برلین رفت و مورد استقبال قرار گرفت.
امیر سقراطی، که خود نقاش است، مصاحبه بلندی با این هنرمند پیشرو دارد که به صورت کتاب منتشر شدهاست. مستندی هم به نام «علی نصیر بدون عنوان» توسط سیاوش عیدانی و هاله قربانی ساختهشده که شناخت ما را نسبت به این هنرمند آسانتر میکنند.
در هفدهمین «عصر ششم» خانه اردیبهشت اودلاجان، با حضور علی نصیر و کارگردان مستند، این فیلم را میبینیم و با حضور امیر سقراطی به رونمایی کتاب «علی نصیر در گفتگو با امیر سقراطی» میپردازیم.
نشستهای اودلاجانشناسی «خانه اردیبهشت اودلاجان» کمکم به سمت تدقیق دادههای تاریخی معاصر محله نزدیک میشود.
در آخرین نشست، حافظه تاریخی محله درباره صنوف و حرف پامنار و سرچشمه را مرور کردیم و نشانههای مهم و موثری درباره زندگی اهالی در نیمه اول سده گذشته خورشیدی را از زبان سالداران فرهیخته محله شنیدیم. از صنف عصاران باخیر شدیم، از بنگاههای شادمانی تصاویری را مرور کردیم و برخی خانههای مهم و متعلق به چهرههای سرشناس را شناختیم.
در نهمین نشست، این روند را ادامه خواهیم داد. این بار خواهیم کوشید مکان خانههای سرشناسان دولتی دوران پهلوی را روی نقشه محله نشان کنیم. خانه پدری امیرعباس هویدا، خانه تیمسار آزموده، خانه کیاستوان و . . . .
معمارانِ هم در تقویم کشور روز و هفتهای به نام خود دارند. فرصتی برای دورهمیها و مراسمها و تقدیرها. امسال جمعی از معماران و شهرسازان ارجمند، به دعوت «موسسه فرهنگیهنری اردیبهشت عودلاجان» و «انجمن مفاخر معماری ایران» در خانه اردیبهشت اودلاجان جمع شدند و و پس از بازدید از سه خانه تاریخی «سلطان بیگم»، «سرهنگ ایرج» و «موتمنالاطبا» دوباره به خانه اردیبهشت اودلاجان برگشتند و دمی با صرف نوشیدنی و شیرنی، گپوگفت کردند. مراسمی بسیار راحت و بیتکلف و صرفا برای دیداری با هم و گذران دقایقی در بافت تاریخی تهران. کل برنامه حدود سه ساعت به طول انجامید ولی خاطرهای شد برای میهمانان و میزبانان. تا باشد، چنین باشد.
دیدن بندر بوشهر و گشتن در محوطه باستانی بندر سیراف، قاعدتا، باید آرزوی تکتک ما ایرانیها باشد. ویژگیهای این دو بندر چنان است که بتوانیم بگوییم در ایران مشابه و نظیر ندارند. اگر به این دو جاذبه بزرگ، رفتن به زیارت کوه نمک جاشک و مزهکردن آب شور و پرنمک آبشار نمک را بیفزاییم، میتوان تابلو را کامل کرد. ولی چنین نیست. سفر ما به بوشهر سه شب و چهار روز بود و این اصلا کافی نیست. همه این مدت را هم اگر فقط در بوشهر میماندیم باز هم کم بود. با این حال، جرعهای نوشیدیم و تشنگی را بیشتر احساس کردیم.
سالهای چهل شمسی سده گذشته، به نوعی، سالهای آبستن حوادث بود. پس از اتفاقات دو دهه گذشته، کمکم جرقههایی در حوره فعالیتهای فرهنگی و هنری زده میشدند. جرقههایی که در دهه بعد بستر شکوفایی هنر و فرهنگ کشور شدند. در نیمه اول سالهای پنجاه خورشیدی، جریانهای نوین شعری، ادبی، هنرهای تجسمی و تزیینی در این آب و خاک شکل گرفتند که بذرشان در نیمه دوم سالهای چهل نشانده شدهبود. به همین خاطر در این سالها هم در حوزه سینما و تئاتر شاهد جریان نوین و مترقی بودیم، هم در حوزه نقاشی، مجسمهسازی و گرافیک. خانه اردیبهشت اودلاجان، پس از نمایش چهارگانه علی نایینی با موضوع نقاشان مدرن و مترقی ایرانِ آن سالها، چهار هنرمند دیگر از این حوزه را هم معرفی میکند: جلیل ضیاپور، منوچهر صفرزاده، بهمن محصص و مرتضی ممیز. دو اثر اول یادگار زندهیاد هوشنگ آزادیور است، سومی از احمد فاروقی قاجار و چهارمی ساخته مصطفی رزاق کریمی.
تاکنون «شناخت دقیق گذشته محله و علل افول آن» هدف اصلی این نشستها و مطالعه بوده و احتمالا تا آخر هم خواهدبود. اما، صرف شناخت گذشته و علل افول محله مشکلی را حل نمیکند. باید به فکر آینده بود. بر این اساس، مساله اصلی آن است که چگونه محله میتواند ارج و قرب گذشته را بازیابد و تبدیل به عضو موثری در بافت شهری پایتخت شود.