موسسه فرهنگی‌هنری اردیبهشت عودلاجان، در کتابخانه خود را به روی دوستان باز می‌کند. فهرست کتاب‌های کتابخانه، به تدریج در وبسایت موسسه منتشر می‌شود. علاقمندان و پژوهشگرانی که نیاز به مطالعه این کتاب‌ها و اسناد دارند، با عضویت در آن، می‌توانند از آن‌ها استفاده کنند.
در بده‌بستانی متقابل، دوستانی که علاقمند به اهدای کتاب و سند به کتابخانه ما هستند، لطفا تردید نکنند. کتاب‌ها و اسناد دریافتی با نام اهداکنندگان در کتابخانه قرار داده‌می‌شود و در وبسایت هم به اسم از آنان سپاسگزاری می‌شود.

سفری دور و دراز در ایرانِ بزرگ

دوشنبه ۱۷ دسامبر ۱۹۵۱ ساعت هفت صبح دانشگاه را به قصد قم ترک گفتیم. اولین پنچری لاستیک و همین‌طور برخورد با یک کاروان شتر در این سفر رخ داد. تصمیم گرفتیم اولین شب را در کاروان‌سرایی نزدیک کاشان سپری کنیم، اما رحیم اعتراض کرد که خطرناک است. پس به سوی شهر راندیم و با ارائه معرفی‌نامه از ژنرال گرزن، فرمانده کل ژاندارمری در تهران، اجازه یافتیم چادرهای خود را در پاسگاه محلی پلیس مستقر و شب را در آن سپری کنیم. شب سردی بود اما با طلوع خورشید گرمای لذت‌بخشی ما را فراگرفت. جاده به نطنز مخروبه و حتی با وسایط نقلیه دو دیفرنسیل هم رانندگی مشکل بود. در نطنر دوباره معرفی‌نامه ژاندارمری را ارائه دادیم. ما را به آقای پریوش رئیس کارخانه برق محلی که زرتشتیِ بهایی شده‌بود، ارجاع دادند. کارخانه برق یک موتور ۴۰ کیلواتی دیزلی داشت، اما خانه‌اش گرم بود و از ما پذیرایی شایانی کرد. شب یخبندانی بود و یک دوش آب‌گرم در زیرزمین خانه‌اش بسیار مغتنم بود. نطنز مرکز دشت حاصلخیزی با روستاهای بسیار بود که می‌توانستیم آن‌ها را از فراز مناره مسجدی قدیمی در شهر نظاره کنیم. پس از صرف غذایی لذیذ جاده صافی را به سوی اردستان در پیش گرفتیم. در بیابان و درست قبل از شهر به چهار باند بتنی هریک به درازای حدود ۱۲۰۰ متر و پهنای ۸۰ متر برخوردیم. من و بار که هنوز خاطرات جنگی‌مان تازه بود، تصور کردیم که به یک باند مخفی هواپیما برخورده‌ایم اما هنگامی که اهالی اردستان خنده‌کنان گفتند که رضاشاه در ۱۹۴۰ آن را به‌منظور احداث یک ایستگاه راه‌آهن  و موتورخانه ساخته اما به دلیل بروز جنگ متروکه شده‌است، به اشتباه خود پی بردیم.

سفری دور و دراز در ایرانِ بزرگ, سفری دور و دراز در ایرانِ بزرگ, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

از اعماق

برخی کارشناسان اقتصادی غرب سی سال آخر قرن بیستم را برای کشورهای جهان سوم دوران آخرین فرصت می‌دانند. سی سال فرصت بین سال ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰ میلادی از این جهت که کشورهای صنعتی که اکنون در آستانه انقلاب دوم صنعتی قرار دارند، با چنان سرعتی در علوم فضایی، ماشین‌های حساب و مغزهای الکترونیکی و صنایع هسته‌ای پیشرفت می‌کنند که از سال دو هزار میلادی به‌کلی چهره تمدن صنعتی و روابط بشری را در مقیاس پیشرفت‌های کنونی تغییر می‌دهند. جهان سوم اگر از این فرصت تاریخی برای دگرگون‌کردن شرایط اجتماعی و اقتصادی خود استفاده نکند و آهنگ منظمی بر اساس مقیاس‌های کنونی پیشرفت در کار توسعه و رشد خود به‌وجود نیاورد، دیگر امکان هماهنگی با سرعت پیشرفت‌های علمی و فنی غرب را به‌دست نخواهدآورد. سی سال آینده به نظر این کارشناسان دوران تعیین‌کننده تاریخ بشری است و جهان سوم چاره‌ای ندارد جز این‌که خودش را در دور این مسابقه عظیم تاریخی قرار دهد. اگر جوامع در حال رشد خود را به این مرحله از رشد و تکامل نرسانند، فاصله‌ای که اکنون دوسوم نفوس بشری را از یک سوم آن جدا می‌کند، عمیق‌تر از آن خواهدشد که بتوان مثل امروز چاره‌ای برای آن اندیشید. اولین اقدام برای رهایی از این وضع و کم‌کردن فاصله علمی و فنی جهان سوم با غرب و آماده‌کردن شرایط اقتصادی و اجتماعی جهت پیشرفت، این است که جوامع در حال رشد یک ارزیابی دقیق و همه‌جانبه از وضع خود به عمل آورند. این ارزیابی باید با دیدی انتقادی و به‌کلی خارج از منافع خصوصی طبقاتی و مصالح مربوط به قدرت‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی انجام پذیرد. اقدامی در حد انتقاد از خود.»

az-amagh

زندگی در چین

«در اکتبر ۱۹۷۲، کمونی در استان «فوکین»، گزارش داد مساله تضاد اشتراک و فردیت را حل کرده‌است. ظاهرا پس از نضج گرفتن «انقلاب فرهنگی» تعدادی از کادرها برای افزایش سطح مالکیت اشتراکی کوشش‌هایی را آغاز کردند. آنان تمام درختان میوه را که در مزارع خصوصی دهقانان به‌عمل آمده‌بود، ضمیمه مالکیت اشتراکی کردند. این کار منجر به ایجاد حس عدم اطمینان در دهقانان و کاهش تولید میوه شد. «کمیته حزبی بخش» به کادرها خاطرنشان ساخت که آنان بایستی هم سیاست ملی را در کمون‌ها رعایت کنند و هم به موازات آن دهقانان را به انجام کارهای فرعی و خصوصی تشویق نمایند. کمیته مزبور درباره درختان میوه دهقانان چنین خط مشی تعیین کرد: «درختان میوه زمین‌های شخصی به صاحبان آنان تعلق دارد. محصول این درختان ثروت ملی درآمد اعضای کمون را بالامی‌برد. به موازات آن آموزش اجتماعی اعضای کمون و قوه ابتکار آنان را در کشت و کار برای انقلاب چین افزایش می‌دهد. چنین فعالیت‌هایی زیانی به تولید اشتراکی وارد نمی‌کند». در همان زمان، مساله مشابه دیگری در استان «کرین» مطرح شد و آن عبارت بود از حقوق افزارمندان مانند آهنگران، نجاران و بناهایی که در خارج از تیپ تولیدی شخصا نیز فعالیت می‌کردند. طی «انقلاب فرهنگی»، به موجب مقررات خاصی، کار خارج از تیپ ممنوع شد و آن را قدمی در «جاده سرمایه‌گذاری» دانستند. ظاهرا قبل از انقلاب فرهنگی افزارمندان مزبور کارهای اشتراکی را نادیده گرفته، مجاز بودند به هرجا که می‌خواهند، رفته و کار کنند و حفظ درآمد شخصی برای آن‌ها مطرح بود. در بهار ۱۹۷۲، رهبران «تیپ» مجددا به آنان اجازه خصوصی دادند. پس از بحث‌های طولانی در مورد برقراری نوعی تعادل بین انگیزش‌های فردی و منافع جمعی، کمون این خط مشی را تعیین کرد: «دسته‌های تولیدی به هنگام تعیین میزان کار انجام‌شده بایستی برای کاری که افزارمندان در خارج از حوزه دسته خود انجام می‌دهند، برحسب پیشه و مهارت‌شان امتیازاتی بالاتر از اعضای عادی کمون درنظر بگیرند. بیشتر درآمدی‌که افزارمندان به‌دست می‌آورند بایستی به دسته‌های تولید تحویل دهند و فقط مقدار کمی از این درآمد را بابت استهلاک ابزار و آلات مورد استفاده برای خود نگهدارند.»

زندگی در چین, زندگی در چین, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

مغول‌ها

«تیمور که مقارن با فروپاشی ایلخانان در نزدیکی سمرقند به دنیا آمد، از نژاد مغول، اما مسلمان بود و فرهنگ و زبان ترکی داشت. مسیر زندگی او از یک راهزن تا یک سردار فاتح، شباهت‌هایی با مسیر زندگی چنگیزخان دارد، هرچند شاید تفاوت‌های آن‌ها بسیار بیش از شباهت‌هایشان باشد. سپاهیان او به شیوه پیشینیانش سازماندهی شده‌بو، و خود او بی‌تردید فرماندهی فوق‌العاده با استعداد و موفق بود. اما او به چنان ویرانگری و ظلم و ستم بی‌حسابی دست یازید که از دیدگاه چنگیزخان می‌توانست بی‌معنا قلمداد شود، و باید توجه داشت که عذر او به عنوان یک مسلمان و کسی که در یک جامعه «متمدن» پرورش یافته‌بود، کمتر پذیرفتنی است. شالوده قدرت او در ماوراءالنهر، در نتیجه دفاع از این سرزمین در مقابل دست‌اندازی‌های ایلات مغولستان تحکیم شد. دنیایی ویران شدتا ماوراءالنهر، و به‌ویژه پایتخت تیمور، سمرقند، شکوه‌و جلال بیشتری پیدا کند. در این شهر حومه‌هایی تاسیس شد که نام شهرهای بزرگ دنیای اسلام را که تیمور ویران کرده‌بود، بر خود داشت. لذا اهالی بومی سرزمین او دلیلی نداشتند که از بابت رفتار او شکایتی داشته‌باشند، هرچند خود او نیز مانند سپاهیانش از طوایف کوچنده بود. اما دوران زندگی تیمور، به واقع سلسله لشکرکشی‌های غارتگرانه و در مقیاسی عظیم بود. وی فاقد خصوصیات دولتمردمآب چنگیزخان بود و پس از خود نیز یک امپراطوری به عظمت یا مداومت امپراطوری مغول باقی نگذاشت.»

مغول‌ها, مغول‌ها, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

این مردم نازنین

در اوایل فیلم «خانه‌ای روی آب»، صحنه‌ای هست که من در مطب نشسته‌ام. زنی‌که دیشب به خانه برده‌ام، هنوز آن‌جاست. تلفن می‌زند و اعتراض می‌کند، پولی که برای او گذاشته‌ام کم است. از من می‌خواهد به نوکرم بگویم کاسه‌مرغی روی میز هال‌را به‌جای بقیه پول به او بدهدتا ببرد.این فیلم سال ۱۳۸۰ ساخته و بعد نمایش داده‌شد. حالا پس از چند سال من در فرودگاه لندن هستم و دارم از جت‌وی می‌روم که وارد هواپیما شوم. ایرانی‌هایی که مرا می‌شناسند خوش‌وبش می‌کنند. خانم میان‌سال سرحالی هم از میان جمعیت جلو می‌دود و با هیجان سلام‌وعلیک می‌کند و می‌گوید: خوب شد شما را پیدا کردم. من از شما یک سوال دارم که حتما باید جوابش را به من بدهید. گفتم: اجازه دهید سوار هواپیما شویم، در مسیر پرواز وقت به اندازه کافی هست. در خدمت‌تان هستم. هواپیما پرواز کرد و پذیرایی اولیه انجام شد. من که ده ساعت در فرودگاه لندن منتظر مانده‌بودم و خیلی خسته بودم، خوابیدم. وقتی بیدار شدم، بلند شدم که کمی راه بروم. چندنفری آمدند برای عکس یادگاری گرفتن. بعد مهمانداران مرا به قسمت عقب هواپیما بردند تا با آن‌ها عکس بگیرم. یکی از مهمانداران گفت: خانمی هست که چندین بار سراغ شما آمده، ولی خواب بودید. حالا او خواب است. مثل اینکه با شما کار واجبی دارد، اجازه می‌دهید بیدارش کنیم؟ گفتم: باشد. مهماندار بیدارش کرد و به عقب هواپیما اشاره کرد. همان خانم بود. از دور دیدم که کمی به سرووضعش رسید و با لبخند به ما نزدیک شد. دوربین هم با خودش آورده‌بود. رسید به ما. سلام کرد. کمی این پا و اون پا کرد و با عصبانیت از من پرسید: چرا کاسه‌مرغی به او قشنگی را دادید به اون زنیکه؟ از لهجه‌اش معلوم بود اصفهانی‌ست.

این مردم نازنین, این مردم نازنین, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

ناصر و فردین

«پدرم سینمایی داشت در خیابان سیروس که بالاخانه آن‌جا هنوز هم هست. به نام سینما شرق. فکر می‌کنم در سال ۱۳۱۴ یا ۱۵ بود. آن موقع پدرم با دوستان و اقوام‌ش سینمایی درست کردند که دسته‌جمعی آن‌جا را اداره می‌کردند. ما هم در خانه با دخترخاله‌ها و پسرخاله‌ها پرده‌ای می‌کشیدیم و چراغ روشن می‌کردیم و حرکاتی می‌کردیم. چون سینما مسئله روز بود. ما هم عاشق‌ش بودیم. شاید این یک زمینه‌ای بود برای این‌که من با سینما آشنا شوم. در مدرسه هم انجمن‌های ورزش و تئاتر را اداره می‌کردم و چیزهایی می‌نوشتم و با بچه‌هایی که اهل این مسائل بودند نمایش اجرا می‌کردیم. بعد هم که سینمای ایران کارش را شروع کرد من خیلی علاقمند شده‌بودم و یک سال رفتم هنرستان هنرپیشگی. آن‌جا سال اول داشت و سال سوم. چون یک سال هنرجو نگرفته‌بود. ما در آن‌جا سال اول را می‌خواندیم و خانم ژاله علو سال سوم. آشنایی با خانم ژاله علو از همان‌جا شروع شد. ایشان مرا تشویق می‌کرد و به من می‌گفت قیافه‌ات شبیه فلان هنرپیشه آمریکایی است. زمینه‌های دیگری هم فراهم بود و من رفتم پارس‌فیلم که توسط دکتر کوشان، ابتدا به نام میترافیلم تاسیس شده‌بود. آن‌جا عکس و آدرس دادم و بعد فیلمی شروع شد به نام واریته بهاری که قسمت قسمت بود و در هر قسمت کسی نقش داشت. ما دسته‌جمعی در مطبی بودیم که دکتر و پرستار و مریض قلبی داشت. از جمله عبدالله محمدی هنرپیشه رادیو، تقی ظهوری و غیره. و محمود کوشان فیلم‌بردار بود. این فیلم را در بالاخانه سینما متروپل برداشتند. دوربین فیلم‌برداری هم با دست می‌چرخید. مهندس کامرانی که استودیو سانترال و سینما سانترال را ساخت و آدم فنی‌ای بود و اسباب و آلات کار را در دست داشت، این فیلم را پشتیبانی می‌کرد.»

ناصر و فردین, ناصر و فردین, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

از آزادی چه دیدم، چه شنیدم

بعد از انقلاب موقعی که فرزند دکتر مصدق، دکتر غلامحسین مصدق، همراه خود از انگلستان فیلمی به نام «سقوط یک امپراطور» آورده‌بود، ار ماجرا آگاه شدم. وزارت خارجه انگلیس، بعد از گذشت مدت ۳۰ سال، اسرار سیاست خود را فاش می‌کند، چرا که اطلاعات سوخته دیگر به درد نمی‌خورد. این فیلم بر اساس کتابی تهیه شده‌بود به همین نام که قسمتی از آن مربوط به ایران بود. در این فیلم می‌دیدیم که وزیر خارجه انگلیس به دیدن همتای خود در واشنگتن می‌رود و به وی اظهار می‌کند ایران در شرف کمونیست‌شدن است. آمریکایی‌ها که تحمل کمونیسم را به خصوص در ایران، به علت مجاورتش با منابع نفت خلیج فارس از یک سو و شوروی سابق از سوی دیگر، ندارند، فورا عکس‌العمل از خود نشان می‌دهند و این مجوز را صادر می‌کنند که انگلیسی‌ها هر اقدامی که برای سرنگون‌کردن حکومت مصدق مقتضی می‌دانند، انجام دهند. در بازگشت به لندن، وزیر خارجه انگلیس دستورات لازم را به ماموران خود در انگلستان و ایران می‌دهد و از سفارت انگلیس در ایران می‌خواهد که هرچه بیشتر از ایرانیان صاحب‌نفوذ دعوت شود در مهمانی‌های سفارت شرکت کنند. مصدق که از رفت‌آمد ایرانیان به سفارت انگلیس مطلع می‌شود، فورا نسبت به قطع رابطه سیاسی با انگلستان اقدام می‌کند. خواهر شاه که قبلا تبعید شده‌بود، ناگهان اقامتی کوتاه و ۲۴ ساعته در تهران می‌کند. همین مدت کوتاه کافی بود تا پیام خود را به ملکه ثریا برساند. مصدق فورا او را از کشور اخراج کرد ولی دیگر برنامه تکمیل شده‌بود . . . حتی سرلشگر زاهدی با تایید آمریکایی‌ها از طرف انگلیسی‌ها به سمت نخست‌وزیر انتخاب شده‌بود و در عمل بعد از ۲۵ مرداد وقایع به صورت برنامه‌ریزی‌شده به وقوع پیوست. در آن زمان از وجهه ملی دکتر مصدق چه در ایران و چه در خارج، تا حدودی کاسته شده‌بود. . . . اگر ملت واقعا می‌خواست از مصدق حمایت کند، بعید به نظر می‌رسید این کودتا با موفقیت روبرو شود. در پایان فیلم، گوینده . . . گفت: «اگر مصدق یک قدم به طرف انگلیسی‌ها برمی‌داشت و انگلیسی‌ها از او حمایت می‌کردند، سهم عظیم یا «سهم شیر» نصیب آمریکایی‌ها نمی‌شد که هم به نفع ایران بود هم به نفع انگلیس و مسلما کودتای ۲۷ مرداد هم به وقوع نمی‌پیوست

از آزادی چه دیدم، چه شنیدم, از آزادی چه دیدم، چه شنیدم, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

سی‌سال محکومیت لاله‌زار

قهوه‌خانه‌چی‌ها از افراد مطمئن و امین مردم بودند. اگر کسی یا شخصی در قهوه‌خانه‌ای قرار می‌گذاشت تا وجهی یا چیزی ردوبدل شود و یکی از دو نفر در محل قرار حاضر نمی‌شد، طرفِ در انتظار، پیام یا امانت خود را به قهوه‌چی می‌داد تا هروقت آمد دریافت کند و این قرارومدارها و پرداخت و دریافت‌ها و گفتگوها جزو اسرار مردم بودند و قهوه‌چی محرم اسرار بود. خیلی از قهوه‌چی‌ها به‌خاطر دانستن مطالب یا انتقال به شخصی که نباید موضوع را می‌دانست،

lalehzar

ارزش میراث صوفیه

« ادب صوفیه از حیث تنوع و غنا در فارسی و عربی اهمیت خاص دارد. این هم شامل نظم است و هم شامل نثر، هم فلسفه دارد و هم اخلاق، هم تاریخ دارد و هم تفسیر، هم دعا دارد و هم مناجات، هم حدیث دارد و هم موسیقی، قسمت عمده‌یی از نظم‌و نثر صوفیه هم تحقیق است و وعظ، و مضمون بیشتر آن‌ها عبارتند از مذمت دنیا و تحقیر آن. دنیا درنظر صوفی منزلی است در سر راه آخرت اما منزلی آکنده از آفات. محبت دنیا اولین قدم است در خطاکاری، و لذت‌های آن حجابی است که مرد خدا را از خدا باز می‌دارد. ورای این‌ها، صحبت از عشق خداست و تمنای وصال او که هدف غایی سالک است و شعر صوفی را رنگ عاشقانه می‌دهد: عشقی پر از درد و پر از نومیدی. صوفیه شعر فارسی را رنگ خاص داده‌اند و در نقد آن بر ذوق و تاویل بیشتر ازصنعت و ادیبی تکیه کرده‌اند. قصیده را از لجنزار دروغ و تملق به اوج رفعت و وعظ و تحقیق کشانده‌اند و غزل را از عشق شهوانی به محبت روحانی رسانده‌اند. مثنوی را وسیله‌ای برای تعلیم عرفان و اخلاق کرده‌اند. رباعی را قالب بیان احوال و آلام زودگذر نفسانی نموده‌اند. گذشته از این نثر را نیز عمق و سادگی خاص بخشیده‌اند. حکایت و قصه را قالب معانی و حکم کرده‌اند. احوال نفسانی را مثل بعضی از نویسندگان سوررئالیست مراقبت کرده‌اند. در فلسفه حرف تازه آورده اند. کشف و اشراق را بر عقل و استدلال ترجیح داده اند. از قلمرو اسباب ظاهری گذشته‌اند و بر سرحد سبب‌سوزی‌ها راه یافته‌اند.»

ارزش میراث صوفیه, ارزش میراث صوفیه, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

کشف تلبیس یا دوروئی و نیرنگ انگلیس

مساله مالیه کمافی‌السابق، به اعلی درجه سخت است. خزانه به‌کلی خالی است و تصور آن هم که با اوضاع روزمره در اروپا از کجا بتوان پول به دست آورد، به‌غایت دشوار. صاحب‌منصبان سوئدی لاینقطع شکایت می‌کنند که اگر به آن‌ها پول نرسد آن‌ها دیگر نمی‌توانند مسئولیت تابین‌های خود را به عهده بگیرند و تهدید می‌کنند که اگر منظما پول به آن‌ها پرداخت نشود، از دولت سوئد تقاضای احضار خود را خواهندکرد.

kashf talbis

قصه خوبِ دوستانِ خوب

خانه اردیبهشت اودلاجان مقصد فرهیختگانی است که دل در گرو آبادانی میهن دارند. نیکانی که از احیای هر خانه و محوطه‌ای لذت می‌برند و حاضرند غم‌خواری و همراهی کنند. چند روز پیش، دو خانم عزیز که برای بازدید خانه آمده‌بودند، متوجه شدند ما حدود ۱۵۰ جلد کتاب قدیمی داریم که متاسفانه فرصت نکرده‌ایم فهرست‌برداری کنیم.

کتاب‌های «بهروز»

خانواده «بهروز» خانواده فرهیخته‌ای است. در روزهای اول تابستان، از این خاندان گرامی، دکتر مازیار بهروز به خانه اردیبهشت اودلاجان آمد، همراه رضا کیانیان. بازدیدی از خانه و گپ‌وگفتی شیرین.

محمود مردانی

محمود مردانی، برای خیلی‌ها فقط یک اسم، و برای همه اطرافیانش، یک رفیق خالص و پایدار است. دوستان و دوستداران بسیاری دارد. از هنرمند و دانشگاهی تا آرایشگر و کاسب والامقام.
محل کارش، به نوعی پاتوق این آدم‌ها است. او پس از اولین بازدیدش از «خانه اردیبهشت اودلاجان» در فرصت‌هایی به این‌جا آمده و دوستانش را هم با خودش همراه کرده. در یکی از این دیدارها، بیش از سی جلد کتاب به کتابخانه مجموعه هدیه کرد. از پائولو کوئیلو تا محمود دولت‌آبادی و از فرهنگ تک‌جلدی دانشگاهی تا مجموعه اشعار سیدعلی صالحی. فهرست کتاب‌هایش را با اشتیاق در بانک اطلاعاتی کتابخانه ثبت کردیم تا هرکس نیازی به مطالعه این‌ها دارد از دیدن «خانه اردیبهشت اودلاجان» هم لذت ببرد.

علیرضا شاهرخی‌نژاد

خیلی خوب است که اهالی محله خود را جزئی از خانه اردیبهشت اودلاجان بدانند. یکی از نمونه‌های این هم‌پیوندی را در روزهای اخیر شاهد بودیم. هم‌محله‌ای ما، آقای علیرضا شاهرخی‌نژاد، نزدیک به بیست عنوان کتاب برای ما فرستاد که عموما در حوزه دین و دینداری بودند. در میان‌شان، البته زندگینامه کامل همسر امام خمینی در دو جلد با عنوان «یک قرن زندگی پرماجرا». می‌دانیم که این بانوی بزرگوار فرزند پامنار بود.

سیروس مهراندیش

سیروس مهراندیش
یکی از معماران خوش‌ذوق و خوش‌فکر معاصر ما، سیروس مهراندیش است. یکی از ارکان «مهندسان مشاور آژند شهر». کارنامه طول و درازی دارد و در بسیاری فعالیت‌های صنفی فعال بود و هنوز هم هست، هرچند نه مثل گذشته. از فعالان «کانون مهندسان معمار دانشگاه تهران» است که برنامه بسیار مفید «پاکت آبی» را با کمک دوستان و همکارانش اجرا می‌کرد که برنامه خوبی برای آموزش معماران جوان بود با شنیدن و بررسی پروژه‌هایی که توسط خود طراحان آثار ارائه و گفته می‌شد که «چه طراحی کردند، چه اجرا شد» و مهم‌تر آن‌که، «چرا چنین شد».

پیروز پروین

پیروز پروین، فرهیخته و دانش‌آموخته صنعت و هنر، چند ده جلد کتاب به کتاب‌خانه اردیبهشت اودلاجان هدیه کرده که حال و هوای آن سال‌ها را دارند. از ترجمه‌های فیروز شیروانلو و حمید عنایت تا «هزارسال نثر پارسیِ» کریم کشاورز.

محمد تاجیک

محمد تاجیک را همه سینمایی‌ها می‌شناسند. «مرد مهربان» سینمای ایران است که «دیپلماسی صله رحم» راه انداخته و تور بزرگی برای رفاقت و مودت هنرمندان پهن کرده.

در آستانه شب یلدا، به رسم مالوف، سری به خانه اردیبهشت اودلاجان زد و تعدادی کتاب در حوزه سینما و ادبیات داستانی به کتابخانه ما هدیه کرد. از جمله، «فرهنگ فیلمنامه» و «تاریخ سینما» و هفت هشت کتاب دیگر.

آرش رئیسی

آرش رئیسی شاعر است و اهل گفتگو و البته طرفدار محیط زیست پایدار. کتاب شعرش «با بانو و بی بانو» نام دارد. اخیرا به بازدید نمایشگاه «ماجرای نبودنت» (اثر محمدصادق دهقانی) آمده‌بود. در جوار این بازدید دو کتاب به کتابخانه اردیبهشت اودلاجان هدیه کرد. هر دو با امضای نازنین خود.

محسن پیرداده

یکی از امیدواری‌های جامعه مدنی ایران، آن است که بخش بزرگی از بدنه مدیریتی کشور در لایه‌های میانی و کارشناسی را افرادی تشکیل می‌دهند که علاوه بر توان فنی و کارشناسی، علاقمند به جامعه و فرهنگ ایران هستند. این بخش مهم جامعه، معمولا اهل مطالعه و آشنایی با تازه‌های جهانی است. محسن پیرداده یکی از این کارشناسان و مدیران ارجمند کشور است.

علی شیلاندری

در میان مستندسازان کشور، علی شیلاندری چهره خاص خود را دارد. کم می‌سازد ولی خوب می‌سازد. شاهکار او مستند «دیون و بودن» است. این مستند دو بار در خانه اردیبهشت اودلاجان به نمایش درآمده و در هر دو جلسه هم کارگردان عزیز حضور داشته و به پرسش‌های مخاطبان پس از نمایش فیلم پاسخ داده‌است.

نمایش 26 - 50 از 3,900

 نام کتاب عنوان فرعی نویسنده مترجم ناشر سال موضوع نسخه
آتش سرخی نسرینمصطفی بهزادفرانتشارات طهان1401شعر1
زندگی و زمانه پروین اعتصامینصرالله حدادینشر نامک1393ادبیات1
دموکراسی بازدارندهنوآم چامسکیمهوش غلامیانتشارات اطلاعات1375سیاسی1
نطنز دیروز و امروزبدر تقی‌زاده انصاریمولف1386اجتماعی تاریخ1
کشکاشراره یقینیانتشارات گرافیک1397داستان1
اسرار عمارت تابانشیرین مقانلونشر نیماژ1399رمان1
مدیریت پروژه:اصول اثبات‌شده در مدیریت پروژه چابک در موفقیت مدیران و کسب و کارتوماس کینسید جلال خالقی ، محمود رجاییانتشارات دانشگاه پارس1397مهندسی مدیریت پروژه1
احزاب سیاسی در ایران بخش دوممجم.عه اسناد لانه جاسوسی امریکا جلد سومدانشجویان مسلمان پیرو خط اماممرکز نشر اسناد لانه جاسوسی آمریکا1367سیاسی1
احزاب سیاسی در ایران بخش اولمجم.عه اسناد لانه جاسوسی امریکا جلد دومدانشجویان مسلمان پیرو خط اماممرکز نشر اسناد لانه جاسوسی آمریکا1366سیاسی1
کمون پاریسا. ژلوبوفسکایا زیر نظرمحمد قاضیانتشارات خوارزمی1359تاریخ1
ارنستو چه‌گوارام. بنیامینانتشارات کتیبه1359سیاسی1
یادنامه اولین سالگرد شهادت دکتر کاظم سامیگروه نویسندگانانتشارات چاپخش1368سیاسی1
اسلام‌شناسی از دیدگاه فلسفه علمیبابک دوستدارانتشارات کاوه1257فلسفه1
نیچه و مکتب پست مدرندیو رابینسونابوتراب سهراب، فروزان نیکوکارنشر فرزان1380فلسفه1
سه مقاله درباره انقلاب مشروطه ایرانم. پاولویچ، و. تریا س. ایرانسکیم. هوشیارسازمان کتاب‌های جیبی1357تاریخ ایران1
پنجاه و سه نفربزرگ علویانتشارات جاودان1357زندگینامه تاریخ1
وقتی رودخانه‌ها می‌خشکندآب، بخران قرن بیست و یکمفرد پی‌یرسبهشید دلیلیانتشارات بهجت1393محیط زیست1
درد اهل قلمباقر مومنیبی نامسیاسی ادبی1
دفترهای سیاسی جنبشجلد اول دفتر 1 تا 7علی اصغر حاج سیدجوادیانتشارات چنبش1357سیاسی1
تهیدستانتحلیلی کوتاه از نهضت حرووفیانابوذر ورداسبیانتشارات امام1358تاریخ1
ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شدایرج پزشکزادبنگاه مطبوعاتی صفیعلیشاه2354نمایشنامه طنز1
مارتین هایدگرعباس منوچهریدفتر پژوهشهای فرهنگی1387فلسفه1
هیولابرتولت برشتهمایون نوراحمرموسسه چاپ و انتشارتی گلشائی1356داستان1
اندیشه ایرانشهر20 و 21گروه نویسندگاندفتر پژوهشهای فرهنگی1394نشریه معماری شهرسازی1
وضوی خوندر ذکر حلاجمیشال فرید غریببهمن رازانیانتشارات مولی1360تاریخ1
 نام کتاب عنوان فرعی نویسنده مترجم ناشر سال موضوع نسخه