گزارش مستند «آزادراه», گزارش مستند «آزادراه», موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان
گزارش مستند «آزادراه», گزارش مستند «آزادراه», موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

بیست‌ و نهمین شب فیلم/ ۲۹ دی ۱۴۰۰ خورشیدی

مستند «آزادراه» سال ۱۳۹۲ ساخته‌شد. در گپ‌وگفتِ پس از تماشای آن در بیست‌ونهمین شب فیلم «خانه اردیبهشت اودلاجان»، کارگردان، محسن خانجهانی، نکته‌ها وظرایف نگفته‌ای را مطرح کرد. او که به‌گفته خودش بیش از دوازده سال است درگیر سرنوشت این آزادراه است، خود تبدیل به یک کارشناس! راه و جاده شده! هرچند، داستان مدیریتی این آزادراه چنان غلیظ و پروپیمان است که مسائل فنی در برابر آن هیچ است. این‌که می‌گوینددرچندسال آینده این جاده به بهره‌برداری خواهدرسید، با تردید فراوان مواجه است.

 

 همان‌گونه که در ۲۳ سال گذشته هم مدیران و روسای جمهور وقت چنین وعده‌هایی را داده‌اند و عملا شاهد پوچی آن‌ها هستیم. دلایل فراوانی برای این تردید بزرگ وجود دارد که در این نشست به برخی از آن‌ها اشاره شد. نکات جالب و البته واقعی.

یادی از رحمان گلزار شبستری

در ابتدای نشست یادی شد از رحمان گلزار شبستری که دوسه روز قبل از این نشست در آمریکا درگذشت. او که با خلق و مدیریت پروژه بزرگ شهرک اکباتان تهران نامش را در معماری و ساختمان کشور تثبیت کرده، در زمان ریاست جمهوری آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به ایران دعوت شدو ساخت بزرگراه شمال به او پیشنهاد گردید.

او فرمولی برای سرمایه‌گذاری ارائه داد که طبق آن هیچ هزینه‌ای به عهده دولت و بودجه عمومی کشور تحمیل نمی‌شد و شخص او با آوردن سرمایه لازم از آمریکا بزرگراه را می‌ساخت و در قبال آن زمین‌هایی را در حاشیه بزرگراه به عنوان معوض دریافت می‌کرد. هرچند تمام توافقات در تمام وجوه به عمل‌آمد، با این‌حال، با هیاهویی‌ که درکیهان و برخی مجامع به راه افتاد، گلزار ایران را ترک کرد و در مصاحبه‌ای از اینکه دولت آقای رفسنجانی لطف کرده و خروج سالم او از ایران را فراهم کرده، تشکر کرد.

و الان حدود سی سال از آن زمان می‌گذرد! و زمامداران کشور هر روز برنامه تازه‌ای کشف و ارائه می‌کنند. در این مستند نماینده‌مردم گیلان درمجلس شورا، که ده سال پیش ضبط شده می‌گوید ما ۵۰۰ میلیارد برای این پروژه در نظر داشتیم، حالا که هنوز به جایی نرسیده حجم هزینه به ده‌هزارمیلیارد رسیده که واقعا حیرت‌آور است فاصله بین برنامه و عمل.

شاید!

محسن خانجهانی، که دیگر یک پا کارشناسِ پیگیر پروژه است می‌گوید نمی‌توان به وعده‌ها دل بست. قطعه‌ اول دو سال پیش باز شد و قطعه دو هم در حال ساخت است که احتمال دارد در ماه‌های آینده شروع به بهره‌برداری شود.

اما قطعه سوم مشکل‌ترین قطعه است. بعید است با نیروی داخلی بشود آن قطعه را ساخت. اگر تحریم‌ها برداشته‌شود، نیرو و دانش فنی به ایران بیاید، تازه باید مطالعات فنی و نقشه‌های اجرایی تهیه شود. بعد از آن‌که اسناد اجرایی آماده شود، حداقل پنج‌سال زمان برای ساخت لازم دارد.

گزارش مستند «آزادراه», گزارش مستند «آزادراه», موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

و تا این قطعه ساخته‌ نشود و قطعه چهارم به قطعه‌های یک و دو وصل نشود، امکان بهره‌برداری وجود ندارد. بنابراین، شاید، پس از حداقل ده سال، بتوان شاهد گشایش این آزادراه باشیم. شاید. خدا می‌داند!

 شگردهای فیلم‌سازی

یکی از مخاطبان گفت: «درباره بزرگراه تهران شمال بسیار شنیده وخوانده‌ایم ولی آن‌چه برای من مهم‌بود چگونگی پرداخت مستندساز به این موضوع بود که نشان از یک اثر هنری و سینمایی داشته‌باشد.» 

این مخاطب اضافه کرد «تکه‌های بسیاری دیدیم که تسلط کارگردان به ابزار سینمایی را نشان می‌داد: قطع‌کردن صدا و حرف‌های اهالی، نقل گل‌درشت کلی‌گویی‌های مدیران، ترجمه‌نکردن حرف‌های مقام چینی شریک بنیادمستضعفان و غیره.

این‌ها به‌خوبی فضای مدیریتی و اجرایی پروژه آزادراه تهران شمال را با ابزار سینما و به‌صورت موثر، نشان می‌دهند کارگردان در کار خود موفق بوده و «کار درآمده!».

کارگردان توضیح می‌دهد که حدود نود درصد تصویرها و اطلاعات این مستند به‌صورت مخفی یا در قالب و بهانه‌های مختلف تهیه شده تا بشود به اطلاعات درست و نه رسمی دسترسی پیدا کرد. حتی در تکه‌ای از فیلم می‌بینیم مصاحبه‌ شونده از مقام بالاترش می‌پرسد بگوید که پروژه ناظر ندارد، و طرف جواب می‌دهد نه نگو. بگو دارد.

این مهندس حواسش نبود که دوربین باز است و همین را هم ثبت می‌کند. از این سوتی‌ها و نکته‌ها زیاد داریم در فیلم.

در موارد زیادی، با رفاقتی که با کارگران و مهندسان داشتیم‌ و به‌صورت کاملا دوستانه وصمیمی باهم نشستیم و گپ زدیم، اطلاعات خیلی خوبی به دست آوردیم. ساخت این مستند از ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۲ به طول انجامید. خیلی  اتفاقات در این فاصله افتاد.

یکی‌از مخاطبان، ضمن اعلام آن‌که «رضاخان» نامیدن رضاشاه در این مستند مخالف مشی مستند است‌ و نشانه سوگیری کارگردان تلقی می‌شود، اشاره خوبی به نحوه تنظیم تیتراژ مستند داشت که حروف تشکیل‌دهنده «آزادراه» و نام کارگردان بصورت تک وبریده‌بریده و نامنظم کنارهم می‌نشینند. 

 روشن‌شدن حروف بدون‌ رعایت توالی منظم آن‌ها گویای تعمدی از سوی کارگردان است، به‌ویژه وقتی که سکانس‌ها وفصل‌های مستند را هم جداجدا می‌بینیم‌و هر سکانس وقتی تمام می‌شود صفحه نمایش فید می‌شود و سکانس بعدی بدون پیوستگی بصری ظاهر می‌شود. آیا کارگردان پیامی در این آرایش تیتراژ دارد؟

بریده بریده!

کارگردان به نکته بسیار روشنی اشاره دارد و می‌گوید بزرگراه را هم همین‌طور می‌سازند. قطعه چهار را باز می‌کنند، بعد می‌آیند سراغ قطعه یک.

در حالی‌که به نظر می‌آید که منطقا باید قطعه سه را در ادامه قطعه چهار دست می‌گرفتند. یا در بسیاری نقاط تونل را کنده‌اندولی پل‌های مقابل اصلا شروع‌نشده. برعکس هم هست.

پل‌هایی هستندکه منتظر کنده‌شدن تونل مانده‌اند. انگار بزرگراه را نه بر اساس توالی منظم و برنامه‌ریزی‌شده بل بر اساس برخی ارتباط‌ها با برخی سازنده‌ها و پیمانکارها می‌سازند.

حتی به نظر می‌آید برای برخی نقاط‌و تکه‌ها هنوز نقشه‌ مصوب هم ندارند. مثلا، به نظر می‌آید برای قطعه سوم، که مشکل‌ترین قطعه بزرگراه است، هنوز نقشه تاییدشده ندارند. این در حالی است که قطعه دوم را دست گرفته‌اند و می‌سازند. بریده بریده و منفصل.

مبانی نظری پشت مستند؟

از کارگردان پرسیده‌شد حرف و پیام این مستند چی می‌تواند باشد. در مستند هفته قبل از این کارگردان با نام «صندلی ۲۵۷» کاملا روشن بود که کارگردان بر گسیختگی رفتار و تفکر مردم و حکومت نظر دارد. مردم راه خود را می‌روندو حکومت هم راه خودش را.

در مستند «آزادراه» چه اتفاقی می‌آفتد؟

کارگردان معتقد است، از نظر مضمون‌و جوهر مستند، تغایری بین این مستند و صندلی ۲۵۷ نیست. در این‌ جا هم دولت دارد بزرگراه می‌سازد، مردم‌هم کنار گود هستند و به بدبختی‌های خود فکر می‌کنند.

حکومت اصلا به فکر کسب‌وکارهای فراوانی که در شرایط موجود در لبه جاده و شهرهای اطراف هستند، توجه ندارد. اصلا به این فکر نیست که بسیاری از آبادی‌ها با ساخته‌شدن این بزرگراه از بین خواهدرفت. مردم این را حس می‌کنند ولی چه می‌توانند بکنند. دولت در امتداد برنامه خودش زمین‌ها را تصاحب می‌کند و باکش نیست که آن کشاورز با فروختن زمین خود بیکار می‌شود و کار دیگری ندارد که با آن پول بتواند راه بیندازد.

و بدتر آن‌که اهالی معتقدند معلوم نیست مبنای خرید زمین‌ها چیست. می‌گویند زمین‌هایی را که باید تملک می‌کردند، نکردند و زمین‌هایی را خریدند که هیچ استدلالی پشتش نیست. گویی همه در برهوتی منفک از هم زندگی می‌کنند. هرکسی کارخودش، آتش به انبار خودش. و این فاجعه است.

مخاطبی اشاره می‌کند که با ساخت چند مستند از این نوع، پس از چند سال یا چند دهه، این‌ها تبدیل به آیینه تمام نمای وضعیت اداری و حاکمیتی کشور خواهندشد. بی‌آنکه اشاره مستقیم به حکومت و دولت داشته‌باشند. بنابراین، در آینده به این مستندها اشاره و استناد خواهدشد.

در این خصوص مخاطب دیگری به این نکته ظریف اشاره کردکه ساخت آزادراه تهران‌شمال ظاهرا منطق توسعه موزون ندارد.

 

تمام تلاش حکومت در این چند دهه آن است که راه رسیدن به شمال کشور را آسان کند و مردم بیشتری به‌راحتی و در زمانی کم‌تر خود را به حاشیه دریای خزر برسانند، غافل از این‌که آیا این شهرها ظرفیت پذیرش چنین حجم انبومی از مردم را دارند.

همین حالا برخی شهرهای ساحلی شمال کشور مثل بابلسر در تابستان‌ها‌ و فصل گردش سال به‌خاطر هجوم مسافر آب آشامیدنی در خانه‌ها ندارند. چگونه با این هجوم جمعیت به شمال کشور می‌خواهند نیازهای مردم را پاسخ دهند.

ضمن آن‌که با این‌هجوم بر حجم تقاضا برای مایحتاج عمومی در شهرهای شمال اوج می‌گیرد که سبب تورم و گرانی کالا خواهدشد. و ده‌ها و ده‌ها مشکل و معضل دیگر.

کارگردان به این نکته وقف است و می‌گوید پهنه شمالی کشور پهنه تعریف‌شده مشخصی است که از یک سو به دریا و از سوی دیگر به کوه بسته شده، فضایی برای گسترش ندارد و طبیعی است با افزایش جمعیت ثابت و شناور در این پهنه، مشکلات عدیده و احتمالا بحرانی پیش خواهدآمد.

همین امروز نرخ افزایش قیمت ملک و اجاره در این شهرها فوق‌العاده است. در آینده چه خواهدشد، خدا می‌داند.

در این نشست، کارگردان به این موضوع مهم اشاره کرد که متاسفانه هیچ سند و اثر معتبری که جریان طرح و اجرای جاده چالوس دوره رضاشاه و بزرگراه تهران شمال بعد از انقلاب را بازگوید، وجود ندارد و او با رمل و اصطرلاب! و تلاش فراوان تکه‌فیلم‌‍‌هایی را توانسته پیدا کند.

او به تنها مستند قابل تعمق و قابل اشاره در این خصوص به نام «ورس» اشاره می‌کند که توسط جواد وطنی ساخته شده.

او به این نکته هم اشاره می‌کند که مباحث بسیار مهم محیط‌زیستی در این بزرگراه مطرح است که تا حدممکن از طریق گفته‌های مسئولان در این مستند مورد اشاره قرار گرفته ولی البته کافی نیست.

قصد این مستند پرداختن به خود ساخت‌وساز بزرگراه بود و به عمق مسائل محیط زیستی پرداخته نشد. جا دارد مستندهای دیگری در این خصوص ساخته‌شود.

گزارش مستند «آزادراه», گزارش مستند «آزادراه», موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

محسن خانجهانی

محسن خانجهانی چنان درگیر موضوع بزرگراه تهران شمال است که قصد دارد مستندهای دیگری نیز با این موضوع بسازد. درحال حاضر آخرین مراحل مستند «پیچ سرهنگ» دارد انجام می‌شود. این مستند را هم در شب‌های دیگر تماشا خواهیم‌کرد.

خانجهانی تعریف می‌کند وقتی دولت یازدهم سرکار آمد مستند آزادراه را در نمایشی خصوصی با وزیر راه و شهرسازی دیدند و وزیر در قبال این تماشا و برای ارج‌گذاری به کار کارگردان امکان نصب بنر در تمام شهرها و آزادراه‌های کشور را داد.

خانجهانی که سال  ۱۳۵۸ در شهرری زاده شده و فیلم هم زیاد ساخته، به نکته کوچولوی! دیگری هم در حاشیه این مستند اشاره می‌کند و آن هم مبلغ قراردادهای عمرانی و اجرایی آزادراه است که با دلار و یورو محاسبه می‌شود نه با ریال.

ظاهرا این رویه، تبدیل به روال رایج در تمام بخش‌های بزرگراه اجرا می‌شود. رسمی هم هست کتمان نمی‌شود. مبارک است انشاالله!

1
0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx