سلام

موضوع گردشگری، خوب یا بد، چندسالی است که ورد زبان‌ها است. دربسیاری‌از مجامع‌و گروه‌های کارشناسی یکی‌از اصلی‌ترین پایه‌های پیشرفت یک شهر یا کشور را گردشگری عنوان می‌کنند. در مجامع حرفه‌ای شهرسازی‌و مدیریت‌شهری هم همه‌جاصحبت‌از گردشگری است. البته مثال‌های فراوان هم دم دست همه هست. از ونیز ایتالیا و کن فرانسه تا دارالاسلام برونئی و شانگهای چین. در این میان یک پرسش بی‌پاسخ وجود دارد. آیا توریست، چه داخلی و چه خارجی حاضر است به هرکجا که ما اسمش را جاذبه گردشگری گذاشتیم سفر کند و پول خرج کند؟ اصولا چطور می‌شود و چه اتفاقی می‌افتد که یک‌ نقطه یا مکان تبدیل‌ به جاذبه گردشگری می‌شود؟ برای این‌که بحث دامنه پیدا نکند، موضوع را به مکان‌ها و پهنه‌های داخل شهرها محدود می‌کنیم. به جاذبه‌های خاص مثل تخت جمشید و امثال آن کار نداریم. اسم آن‌ها ذاتا با گردشگری ملی و جهانی گره خورده. بحث ما بیشتر معطوف به فضاها و بافت‌های تاریخی داخل شهرها است. و بازهم می‌توانیم بحث را جمع‌جورتر کنیم و مصداق بافت تاریخی تهران و بالاخص محله اودلاجان را موضوع خودمان قرار دهیم. حالا، چه می‌توانیم و باید انجام دهیم که این محله جاذبه گردشگری داشته‌باشد. بگذریم از این‌که نخست باید از خود بپرسیم چرا دنبال گردشگر هستیم. گردشگر چه باری از روی دوش محله برمی‌دارد؟ آیا مشکلات احتمالی محله راه حل دیگری ندارد؟

اقتصاد محله آیا نمی‌تواند با روش دیگری بچرخد؟ از همه مهم‌تر: محله را می‌خواهیم مسکونی باشد یا مختلط تجارت و سکونت؟ کدام‌یک تولید فرهنگ می‌کند؟ ممکن است به این نتیجه برسیم که محله اودلاجان، به دلیل سبقه تاریخی‌اش، فی‌نفسه جاذبه گردشگری دارد و می‌تواند با اندک تجهیز و خدمات‌دهی سهم مهمی در گردشگری شهر داشته‌باشد. اگر به این‌جا رسیده‌باشیم، می‌توانیم به مقدمات و الزامات گردشگری آن بپردازیم. این‌جااست‌که مهم‌ترین گزاره مرتبط با گردشگری جلب‌توجه می‌کند. برای جذب‌گردشگر وجود یک جاذبه به تنهایی کافی نیست. باید «تجهیز مقصد» شود. یعنی امکاناتی در آن نقطه و جاذبه گردشگری به‌‎وجود آید که به گردشگر خدمات مورد نیاز را ارائه کند. دامنه این‌خدمات بسیار وسیع است. از خدمات  اداری و پذیرایی گرفته تا خدمات تفریحی و ترویجی. اما اساس و پایه تمام این خدمات، آبادانی و پاکیزگی محیطی است. اودلاجان ما تا زمانی ‌که در محاصره و تسلط پهنه‌های مخروب و متروک است، نمی‌تواند جاذب گردشگر باشد. درست است که گردشگر داخلی و خارجی برای دیدن فلان تپه متروک باستانی صدها و هزارها کیلومتر سفر می‌کند ولی آن جاذبه با بافت داخلی شهر تفاوت اساسی دارد. بافت داخلی شهر باید متناسب با اصول میراثی و فنی از ویرانگی نجات یابد، پاک و پاکیزه باشد تا منتظر قدوم مبارک گردشگر داخلی و خارجی شود.

بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۱۳۵

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx