گنج قارون در اتوبوس دوطبقه!

«چقدر جابجایی با اتوبوس دوطبقه سیاحت داشت. . . من ناچار برای آن‌که طبقه دوم را از دست ندهم، در راه‌پله‌های طبقه دوم می‌ایستادم و عرصه را بر خودم و آن‌هایی که بالا و پائین می‌رفتند تنگ می‌کردم، بدان امید که اگر کسی از دومی‌ها پیاده شد شتابان جای او را تسخیر کنم. البته بارها بابت کورکردن راه‌پله‌ها سرزنش شدم، ولی هیچ نمی‌گفتم. شگفتی ایستادن و نشستن در طبقه دوم آنقدر زیاد بود که با هیچ توپ و تشری جاخالی نمی‌دادم. . . .میدان فوزیه مزین به دوسینما بود. سینمای ضلع شرقی نامش «مراد» بود. مراد قدیمی و مختصر و مفید بود. بیشتر فیلم‌ هندی و یا اکران دوم فارسی نشان می‌داد. «سنگام» و «نرگس» را همان جا دیدم. سینمای ضلع غربی میدان، سینما «میامی» بود که گنج قارون را دوبار همان‌جا دیدم. میامی سینمایی درجه دو بود و فیلم‌های فارسی اکران اول را نشان می‌داد. اتوبوس‌های دوطبقه پیش روی همین سینما پارک می‌کردند. بعضی وقت‌ها از همان‌جا به سینما «کاپری» در میدان بیست‌وچهار اسفند می‌رفتم. کاپری یک سینمای مدرن و بیشتر پاتوق دانشجویان دانشگاه تهران بود. دیدن این سینما و سینماهای دوفیلم و سه‌فیلم با یک بلیط در کوچه ارباب لاله‌زار یکسره نوجوان ندیدبدید سنندج را چنان دلبسته تهران، اتوبوس‌های دوطبقه و سینماهای رویاپرداز کرد که در جستجوی بهانه‌ای برای ماندن برآمد که از بخت بد تنها بهانه ضرورت رفتن بود. در شهری که هرروز گمشده‌تر از دیروز بود. بی‌پایان، پرکرشمه و پررمزوراز که فقط شبیه خودش بود و مثل نیویورک بهترین‌ها و بدترین‌های هر حرفه، فن و هنر و علم را در خود پنهان کرده‌بود. شهری که بهترین موزیسین‌ها، معمارها، بازیگران، کلاهبرداران و تبهکاران، کارگردانان و . . را در سایه خود جلوه‌گرانه به نمایش می‌گذارد. . . . تهران نه آن‌روزها که این روزها هم همان سرگیجه، لذت‌جویی، ترس و لرز، پیشرفت و پسرفت را با خود دارد.»

«سه نقطه، تابستان ۱۴۰۱؛ مکتوب طنز (+جدی فارسی)؛ نشر گستر؛ چاپ اول؛ ۱۴۰۱؛ ص ۱۲۷»  

(نوشته‌ای از فریدون صدیقی در این نشریه ویژه تهران. نقطه‌چین‌ها برای کوتاه‌کردن متن است. مطالعه نشریه را توصیه می‌کنیم)

کتاب سه نقطه
0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx