سلام

حرف سر شعار «شهر خانه ماست» زیاد است. اما می‌شود از یک منفذ کوچک ولی مهم، رابطه خودمان با شهر را تعریف کنیم و بدانیم شهر مال کیست؟ حتی، اصلا صاحب دارد؟ طبیعی است وقتی صحبت‌از این می‌شودکه شهر مال کیست، اصلاو ابداصحبت مالکیت در میان نیست. شهر از نظر مالکیت مال هیچ‌کس نیست، مال همه است. اما این حرف هم خیلی کلی و بی‌معنا است! یعنی چه «شهر مال همه است»؟ این یک تناقض است که شهر مال هیچ کس نیست ولی مال همه است. چرا چنین می‌شود؟ جواب روشن است: شهر یک کلیت واحد و مستقل از تک‌تک افراد است. درست مثل اندام انسان که یک هویت‌و کلیت مستقل‌از تک‌تک اعضای ما است. از مجموع اعضای بدن ما تشکیل شده ولی هیچ‌یک از آن‌ها نیست. نمی‌توانیم بگوییم بدن انسان یعنی دست، یعنی قلب، یعنی اسکلت. در عین حال که همه این‌ها هست! شهر نیز چنین است. تشکیل شده از انسان‌ها و مکان‌ها در بستری از طبیعت. ولی این مجتمع یا این «جمع» هویتی یگانه و مستقل از انسان‌ها و مکان‌ها دارد. برای همین است که اگر رابطه شهروندان یک شهر با کلیت آن درست تعریف نشود و جایگاه به‌هم تنیده آن‌ها باهم درست شناخته نشود، مواجه با امری هستیم که در عرف جامعه‌شناسیِ شهری «بیگانگی» نام دارد.. مردم با شهری که در آن زندگی می‌کنند، بیگانه هستند. تعلق خاطری به آن ندارند. نتیجه؟ هر وقت که یک مشکلی اجتماعی یا معیشتی داشته‌باشند عقده‌شان را سر شهر خالی می‌کنند.

 نمونه این نوع اتفاقات را همه ماها مکرر شاهد بوده‌ایم. آیا شما اگر مشکلی با اعضای خانواده یااهالی محله داشته‌باشید، خانه‌تان‌را آتش می‌زنید؟ هرگز! چون به خانه‌تان تعلق خاطر دارید. در ساخته‌شدنش یا در خریدنش نقش اول را داشته‌اید. آن‌را پناه خودمی‌دانید. پس تخریبش نمی‌کنید. پس چرا در برابر شهر این رفتار را نداریم؟ چون در ساختن و مدیریتش نقشی نداریم. عده‌ای از ما بهتران درباره‌ش تصمیم می‌گیرند و خودشان هم اجرا می‌کنند. ما فقط باید هزینه‌ش را بپردازیم. خواه با مالیات و عوارض خواه به روشی دیگر. و همیشه تلاش می‌کنیم هرچه کم‌تر و هرچه دیرتر بپردازیم. به اجبار و اکراه. چگونه می‌توانیم در شهر نقش داشته‌باشیم؟ چگونه می‌توانیم در تصمیم‌های آن ازما بهتران‌ها تاثیر بگذاریم؟ این‌جا است که نقش محله در ساختار ساماندهی رابطه شهروند با شهر اهمیت پیدا می‌کند. اهالی محله همدیگر را می‌شناسند. بیشتر از آن‌چه که بزرگان شهر می‌شناسند. اهالی می‌توانند مدیرانی‌از میان خود برای محله برگزینند و آن مدیران مدیرانی از میان خود برای منطقه و از میان مدیران منطقه، مدیرانی برای‌شهر. بدین‌ترتیب اهالی شهر ازطریق نمایندگان محله خود، شاخک‌هایی در جمع مدیران کلان شهری پیدا می‌کنند که حامل نظرات و خواست‌های‌شان برای مدیریت شهر هستند.

بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۱۴۴

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx