سلام

در این روزگار وانفسا، هیچ‌کس نیست که سنگ بافت تاریخی و ارزش‌های ملی را به سینه نزند. امروز، برخلاف دو سه دهه پیش، هیچ شخصی در هیچ مقام و منزلتی از تخریب بافت‌های تاریخی و محله‌های قدیمی دفاع نمی‌کند. همه در تمام سطوح، یک شعار بیشتر بلد نیستند: «حفاظت از ابنیه و بافت تاریخی و ارتقای منزلت زیستی در آن‌ها»، که حرف و هدف مبارکی است. همه باید بکوشیم این میراث را حفظ کنیم و هر روز بر اعتبارش بیفزاییم.

ولی این امر با حرف و شعار درست نمی‌شود. همه باید در آن حضور واقعی و فعال داشته‌باشند. شعار «زندگی در بافت تاریخی» فقط برای دیگران نیست. عالِم بی‌عمل نباید شد. اگر زندگی در بافت تاریخی یک ارزش است پس چرا خود ما در آن زندگی نکنیم! اگر باید این بافت‌ها و محله‌ها تمیز و آباد شوند و اعتبار پیدا کنند، وظیفه منِ مدیر دولتی چیست؟ اگر به محله و بافت تاریخی همان عوارض و هزینه را بتراشیم که برای محله‌های نوساخته می‌بندیم، پس چه مزیتی برای اهالی آن قائل هستیم. اگر برای تعمیرات و مرمت یک خانه تاریخی در بافت تاریخی همان ضوابط اداری پردامنه و پرهزینه را قائلیم که برای ساخت یا تعمیرات آپارتمانی در بخش نوساز شهر، دیگر چه توقعی داریم که اهالی آستین بالا بزنند و محله را آباد کنند. از قدیم گفته‌اند بی‌مایه فطیر است. برای آبادی محله همه باید مایه بگذارند. از تک‌تک اهالی تا روشنفکران، کارشناسان و مدیران و بزرگان شهر. اگر غیر از این باشد، هرگز امکان آبادانی محله‌های تاریخی شهر وجود ندارد.

یکی از دلایل مهم این نیاز، موقعیت و محدودیت‌های بافت تاریخی در ساخت‌وساز است. ما، به عنوان مدیران و مجریان شهری، از یک طرف اجازه ارتفاع به مالکان پلاک‌ها نمی‌دهیم و آن‌ها را موظف به ساخت خانه‌هایی با ارتفاع محدود دو تا سه‌طبقه می‌کنیم، از طرف دیگر همان حقوق و عوارض را از آن‌ها طلب می‌کنیم که از یک ساختمان‌ساز برای برج‌سازی. البته بر حسب متراژ زیربنا. اما این یک واقعیت است که محدودیت ارتفاع در بافت تاریخی، که امر مهم و لازمی است، اقتصاد ساختمان در این بافت‌ها و محله‌ها را تحت تاثیر منفی خود قرار داده و رغبت کمی برای احیا یا ساخت بنا در این حوزه وجود دارد. شاهد مدعا، رهاشدگی زمین‌ها و خانه‌های بی‌شماری است که در این پهنه‌ها وجود دارد. پرسش این‌است، به عنوان مدیر شهری، چه انگیزه‌هایی برای مردم ایجاد می‌کنیم که این محدودیتِ سود ساختمان در بافت تاریخی را تا حدودی جبران کند؟ حداقل یاری و کمک دستگاه‌های ذی‌ربط، حذف تمام قواعد و مقررات اخذ مجوز تعمیرات و ساخت در این بافت‌ها است. چرا برای تعمیر بنا، بدون تغییر در هندسه و معماری آن باید مجوز گرفت و عوارض پرداخت؟ چرا برای رفع خطر از بنای در حال ریزش روزها باید پشت در مدیر نشست؟ چرا؟

نوشته‌ی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۳۴

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx