سلام

وقتی می‌گوییم «با یک گل بهار نمی‌شود»، لحنی از ناامیدی در آن است. به دلیلِ رخوت و تلخی‌های ممتد و مستمری که در طول تاریخ داشته‌ایم، اصولامردم چندان امیدواری نیستیم. در طول سال‌ها و سده‌ها انواع مصیبت‌ها و بلایای طبیعی و انسانی را شاهد بوده‌ایم و صدها نامرادی و خلف وعده را تحمل کرده‌ایم. به همین خاطر اگر هم جایی یا زمانی اتفاق میمونی بیفتد و حرکت زیبایی شروع شود، به‌صورت خودکار و فوری واکنش نشان می‌دهیم و می‌گوییم با یک گل بهار نمی‌شود. یعنی این‌که امیدوار نباشیم. این خوشی هم گذرا است و دوامی ندارد. اما، آیا، این نگاه و زاویه دید درست است؟ آیا با یک گل بهار نمی‌شود؟ چرا می‌شود. وقتی قرار است بهار بیاید، هر یک گل و هریک گیاهی که سر از زمین بیرون می‌آورد یا شکوفه می‌کند، نشانه است. نشانه آمدن بهار. اما این صحبت امروز چه به کار محله و شهر می‌آید؟ نکته همین‌جاست. درموارد بسیاری، مدیران و برنامه‌ریزان شهری کل یک محله یا شهر را منوط و منتظر طرحی بزرگ و شاخ‌شکن می‌کنند. دستی به سر و روی محله و شهر نمی‌کشند و همه‌چیز را به آینده‌ای نامعلوم حواله می‌دهند. ولی تجربه بسیاری از ماها عکس این را نشان می‌دهد. در کنار طرح‌های کلان شهری و ملی، همیشه بهانه‌هایی برای کارهای ریز ولی موثری در محله وجود دارد که حکم یک گل را دارند که نشانه آمدن بهار است.

 

تجربه خانه اردیبهشت اودلاجان نشان داد با همین گا‌م‌های کوچک هم می‌توان کارهای موثر و مفیدی برای محله انجام داد. هنوز مرمت و احیای خانه به اتمام نرسیده‌بود که خانه همسایه تشویق شد آن خرابه متعفن را به‌جای آن‌که تخریب‌و تبدیل به سوله و انبار کند، به روش خانه اردیبهشت اودلاجان باززنده‌سازی کند. نتیجه بسیار شایان توجه بود. بلافاصله همسایه دیگری به صرافت افتاد بدنه و ورودی ساختمانش را پیرایش و زیباسازی کند. بدین ترتیب شمار خانه‌هایی‌که تمیزو پیراسته شدند، به سه رسید. دریک نقطه مشخص از محله، سه تا خانه شکل و شمایل آبرومندی پیدا کردند. شهرداری منطقه تشویق شد بودجه‌ای برای کفسازی محله تامین کند و با این کار نصف معابر اطراف این سه خانه با آجرهای بتونی سنگفرش شد و به تمیزی و راحتی محله افزود. همه این‌ها به‌صورت عادی ولی مستمر اتفاق افتاد و از همه مهم‌تر، دو مغازه کوچک متروک و تعطیل محله، درهاشان را بازکردند و ویترین و قفسه‌ای و چراغ‌هایی روشن برای محله شدند. طبیعی است همین روشن‌شدن چراغ این دو دکان متروک درصد زیادی به امنیت محله کمک کرد. سلمانی محل به وجد آمد و دکانش را تعمیر و رنگ کرد. بقال محله کرکره داغون مغازه را تعمیر کردو نمای بسته مغازه‌را زیبا کرد. از همه مهم‌تر بخش بزرگی از کدورت‌های محلی بین اهالی از میان رفت. رفت‌وآمد افراد موجه به محله زیاد شد و امید به آینده در آن شعله کشید. . . .

بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۱۷۲

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx