گزارش مستند بی آبان, گزارش مستند بی آبان, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان
گزارش مستند بی آبان, گزارش مستند بی آبان, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

بیست‌وچهارمین شب فیلم/ ۲۴ آذر۱۴۰۰ خورشیدی

آب وبی‌آبی دستمایه فیلم مصطفی موسوی‌تبار بود که با نام «بیابان» (بی‌آب‌ان) در بیست‌وجهارمین شبِ فیلم خانه اردیبهشت اودلاجان به نمایش درآمد. به‌گفته کارگردان، وقتی ساخت مستند را کلید زد، دنبال سوژه دیگری بود. زندگی بومیان حاشیه شمالی خلیج فارس و معاش آنان وصید مروارید موضوع مورد علاقه‌اش بود ولی، چرخ روزگار مسیر را برای او عوض کرد و آب و بی‌آبی شد سوژه اصلی مستند. مستندی که در ابتدا با نقل نظر و فعالیت یک روحانی جوان پیش می‌رود.

که به‌جد دنبال مسائل محیط‌زیستی است و مساله آب را در خوزستان، شخصی و دلی پیگیر است.

این سید در میانه مستند از دور علائق کارگردان خارج می‌شودو نقل داستان بدون او ادامه‌می‌یابد.

کارگردان می‌کوشد موضوع را از جوانب مختلف و متفاوت بررسی کند. هم به کارون و زاینده‌رود نظر دارد، هم به هورالهویزه و هم به سیلاب‌های اول ۹۸٫

تلاش دارد سرنخی از بطن ماجرا بیابد. قصه مستند ۱۴ استان را در بر می‌گیرد که کار سختی است. سرآخر، این پرسش حیاتی را مطرح می‌کند که مقصر این اوضاع کیست و آیا راهی برای نجات هست؟

منظرگاهِ فیلم

سعید هاشم‌زاده، منتقد سینما، که میهمان برنامه بود، می‌گویددرهر فیلم درست‌و درمان ما یک «منظرگاه» داریم که سبب می‌شود موضوع منتقل شودو مخاطب را درگیر کند.

در این مستندهم خوشبختانه این اتفاق می‌افتد. هرچند که ممکن است ایرادهایی بگیریم.

او اضافه می‌کند «این‌روزها مستندهای بسیاری درباره آب و بی‌آبی ساخته می‌شود. جالب است که غالب این کارها از سوی نهادها و سازمان‌های رسمی و دولتی حمایت می‌شوند.

و جالب‌تر آن‌که عموما تند و رادیکال می‌نمایند ولی وقتی دقیق می‌شویم، متوجه می‌شویم که کاسه‌کوزه مشکلات، در نهایت سر مردم می‌شکندو مردم مقصر همه اوضاع‌هستند.

فیلم موسوی‌تبار حمایت و سفارش این نوع سازمان‌ها را ندارد و شخصی است و به همین خاطر انتظار می‌رود به دام آن نوع نگاه‌ها نیفتد.

انتظار داریم آن‌جا که از مافیای آب صحبت می‌شود به طنز و جد پای مردم را به عنوان مقصر به میان نکشد.

اعلام مافیای ۸۰ میلیونی، حتی اگر به طنز باشد، افتادن در تله همان نگاه‌ها است. مردم ‌ما مقصر اوضاع نیستند.

مدیریت عمومی جامعه است که این راه را جلو ما گذاشته. اگر آسمان ژاپن  و محبط زیست ژاپن آن رنگ را دارد، حاصل هم‌نوایی فرهنگ عمومی مردم و مدیریت درست دولت است.

وقتی ازهمان سال‌ های چهل خورشیدی، با رفرنس آمریکا، سدسازی چاره‌درد ملت تبلیغ می‌شود (مستند مادرکشی) همان فرهنگ آثار خود را امروز نشان می‌دهد».

با این حال، این منتقد سینما معتقداست موسوی‌تبار «موفق بوده‌که توانسته در چنین متن جدی و تلخ، طنز هم بیاورد و تلخندی بر لب مخاطب بنشاند، مثل تکرار تصویر مقام مسول، که می‌گوید نگران نباشید!»

گزارش مستند بی آبان, گزارش مستند بی آبان, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

«گِردگویان»

یکی از مخاطبان با اشاره به حضور دکتر فاضلی در این مستند، ضمن تمجید از کار سخت مستندساز در این فیلم، به همان نکته هاشم‌زاده اشاره می‌کند و می‌گوید: «دکتر فاضلی یک اصطلاحی دارد که خیلی‌از مدیران وحتی‌محققان‌را ازطایفه «گردگویان» می‌داند.

در این مستند هم متاسفانه در یک مورد مشخص، مستندساز گردگو شده و مردم را هم مقصر قلمداد کرده».

این مخاطب می‌گوید«زاده اهواز‌هستم بخاطر جنگ به اصفهان کوچیدم و آن‌جا تشکیل خانواده دادم، فامیل‌هایم در کهکیلویه و بویراحمد هستندو دوستانم در یزد. الان همه ما فامیل‌و دوست باهم دعوا می‌کنیم. ماکه باهم فامیلیم و دعوا نداریم.

کی ما را باهم دشمن کرده؟ ما خودمان؟ حاشا!» او می‌گوید «برای من هم به عنوان یک فرد همیشه این سوال مطرح بود که بالاخره چه باید کرد. من فعلا، به‌صورت شخصی، آب کم مصرف می‌کنم گوشت نمی‌خورم. خانواده‌ام هم همین‌طور. ولی آیا این چاره کار است؟ نمی‌دانم، مطمئن نیستم»

ما مسئول جهل مردم هستیم!

مخاطب دیگری، همین دیدگاه را ادامه می‌دهد. او که اهل خوزستان است، با ذکر نکاتی از کارنامه سد گتوند، به رفتاری تاریخی از امیرکبیر اشاره می‌کند و به آن حکم موثر او اشاره می‌کند که اگر مردم با جهالت خود مانع از درمان خود می‌شوند، تقصیر خود آن‌ها نیست. ما مسئولیم. ما مسئول جهل مردم هم هستیم». این گزاره مورد توجه دیگرمیهمان ویژه نشست، محمدرضا جلایی‌پور قرار می‌گیرد.

او معتقد است «این مستند در طرح مساله و علل آن تاحدودی موفق عمل کرده و به یک رشته از عوامل کلید مساله پرداخته. هرچند به سطح توسعه‌نیافتگی پایدار کشور کم پرداخته‌است.

امروز در جهان متمدن، الگوهای علمی معتبری برای تبیین وضعیت موجود و یافتن راه‌حل‌ها وجود دارد.

برخی از این نظریه‌ها هم در ایران ترجمه و منتشر شده‌اند. امروز عوارض ناشی از مدیریت غلط را در جوامع شاهدیم که سبب سه عارضه مخرب شده: افزایش نابرابری‌ها، تخریب محیط زیست، کاهش انسجام درونی جوامع انسانی.

خود همین عوارض در حوزه‌های مختلف عمل می‌کنند. مثلا نابرابری محیط زیستی، نابرابری آموزشی، نابرابری اقتصادی و نابرابری مشارکتی. و غیره.

با این وصف ما به سمت گسیختگی اجتماعی می‌رویم. در این مستند این موارد، البته به زبان تصویر، روایت می‌شود، ولی بهتر می‌بود اگر یافتن راه‌حل‌ها دقیق‌تر می‌شد.

اینکه مشکل فقط در دولت نیست، حرف درستی است ولی همه واقعیت نیست».جلایی‌پور به روش«حمایت‌طلبی» در حل مسائل و معضلات اجتماعی اشاره می‌کند و معتقد است «تشکل‌ها وجریان‌های حمایت‌گرا و حمایت‌طلب می‌توانند ملات و سبب انسجام و پیوستگی خواست‌های‌مدنی مردم برای‌بیان درست مساله و مطالبه راه‌حل باشند.

افراد جامعه، در هیچ کشور و جامعه‌ای به‌صورت تک‌تک نمی‌توانند به خواست‌های خود برسند».

او به نکته مهمی اشاره می‌کند و با مصداق قراردادن مساله آب دراصفهان و یزد و دیگر استان‌ها، معتقد است: مدیریت جامعه باید این فرهنگ‌و دانش عمومی را به مردم منتقل کند که برای رستگاری عمومی باید نفع آنی خود را فدای نفع درازمدت جامعه کند که در نهایت به نفع آن فرد هم هست. این وظیفه دولت است».

او کلام خود را با این حرف پایان می‌دهد «این فرهنگ چنان باید جا بیفتد که کارگردان در انتهای فیلم راه مهاجرت را در پیش نگیرد. باید ماند و برای حفظ جامعه و محیط زیست مبارزه کرد».

کارشناسی یا هشدار؟

یکی از مخاطبان، این پرسش را مطرح می‌کند که ما از یک مستندساز چه انتظاری باید داشته‌باشیم.

آیا او باید توان و نقش یک پژوهشگر و دانشمند را داشته باشد و برای موضوعی که طرح می‌کند راه‌حلی بدهد که فصل‌الخطاب قرار گیرد؟ در این مستند شاهدیم که مستندساز می‌کوشد نقش یک کارشناس برجسته را بازی کندکه طبیعی‌است ممکن است ناموفق باشد چون کسی از او چنین انتظاری ندارد.

به همین خاطر است که گاه دچار گیجی می‌شود. با ذکر آمار و ارقام به ما می‌گوید ۹۲درصد آب در بخش کشاورزی و ۳ درصد در خانه‌های مردم مصرف می‌شود، ولی راه‌حل را درمصرف کم آب شرب درخانه‌ها ویا انتقال صنایع آب‌بر به کنار دریاها می‌بیند.

با همین نگاه حتی آن روستایی ساده عامی را هم از مافیای هشتادمیلیونی مردم ایران معرفی می‌کند که الگوی مصرف غلطی دارند.

به نظر می‌آید اگر مستندساز فقط نقش هشدار داشته‌باشد کافی است و انتظاری بالاتر از آن نداریم.

در ادامه این بحث، مخاطب دیگری به این امر اشاره می‌کند که در جوامع پیشرفته، گروه‌های پژوهشگر مستقل وجود دارد که در بزنگاه‌های اجتماعی و سیاسی با صدور بیانیه یا نوشتاری علمی، سبب ختم مساله می‌شوند و نظرشان فصل‌الخطاب است.

اگر . . . . !

محمد درویش، پژوهشگر و صاحب‌نظر برجسته حوزه محیط زیست کشور، می‌گوید «اگر این نوع گروه‌ها و نهادهای پژوهشی با قابلیت فصل‌الخطاب قرارگرفتن کلام‌شان را داشتیم، شاید امروز لازم نبود در کف  زاینده‌رود، روز و شب را اتراق کنیم تا حرف‌مان شنیده شود».

درویش که در مستند نیز به عنوان کارشناس محیط زیست حضور دارد و نظر می‌دهد، مستند بی.آب.ان را مستندی موفق می‌داند.

می‌گوید «این‌که موسوی‌تبار توانسته طنز را چاشنی موضوعی بسیار حساس وتلخ و مخاطب را تا انتها با خود همراه کند، قطعا موفقیت او را نشان می‌دهد هرچندکه همه می‌دانیم‌چه مشکلاتی داشته و ممیزی‌هایی را تحمل کرده. ولی در مجموع، کار موفقی است».

درویش به این نکته هم اشاره می‌کندکه«اولا ممکن است منابع پژوهشی یا استنادی مستندساز معتبر یا به‌روز نباشند و اطلاعات اشتباه از طریق فیلم به مخاطب منتقل کنند. این تقصیر مستندساز نیست».

درویش در تایید حرف خود اعلام می‌کند: «برخلاف آمار ارائه‌شده در فیلم، امروز ۸ و نیم درصد آب مصرفی در کشور به حوزه شرب اختصاص دارد و ۱۲ درصد به صنعت.

با این حال، هنوز هم کشاورزی بیش از ۷۹ درصد آب کشوررا مصرف می‌کندکه بایدراه‌حلی برایش اندیشه کرد. اما این عدد و رقم بیانگر همه واقعیت نیست. یک لیتر پساب صنعتی، حدود ۱۰۰ لیتر آب را فاسد می‌کند.

در کشاورزی، این عدد به ۱۰ لیتر می‌رسد. از سوی دیگر، برای تهیه یک لیتر آب شرب، ۱۵ برابر هزینه تهیه یک لیتر آب کشاورزی هزینه لازم است.

این‌ها و برخی نکات دیگر، مهم‌تر از درصد مصرف آب در بخش‌های مختلف است. ضمن آن‌که درصد مصرف آب در اقلیم‌ها و شهرهای مختلف هم بسیار متفاوت است. توجه کنیم که در تهران از کل یک و نیم میلیارد واحد آب مصرفی، یک و یک میلیارد آن در حوزه آب شرب است. رقم بسیار بالایی است».

او اضافه می‌کند «متاسفانه، حکومت همه در‌های مطالبه‌گری درست را بسته» که باعث تاسف است.

گزارش مستند بی آبان, گزارش مستند بی آبان, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

مصطفی موسوی‌تبار

خود سید مصطفی موسوی‌تبار، می‌تواند موضوع یک مستند باشد. درهمین مستند بی.آب.ان او را می‌بینیم که نقش راوی را بازی می‌کند، که قرار اولش این نبود. از کار و شغل بومیان جنوب شروع می‌کند و به سیلاب مازندران و گلستان می‌رسد و در انتها نیز کفش و جورابش را لب دریا در می‌آورد که برود آن ور آّب! سرگذشت فیلم‌سازی‌ش هم چنین افت‌و خیزی دارد. فهرست مستندهای او چنین است:

«ایزدخواست»، «زن‌بودن به روایت طاهره لباف»، «کشف آسمان»، مجموعه مستند وطنم (ادیان، مذاهب و اقوام ایران)، مجموعه مستند چهارده‌ صفر چهار، «لباس تقوا»، «آیت‌الله»، «او یک معلم بود»، «آقای معلم»، «کُربال»، «بی‌آبان»، «زادگاه آفتاب».

اما آن‌چه مهم است، جستجوگری، صداقت در روایت و تلاش برای«بهترین‌شدن» است. مستند بی.آب.ان الحق یکی ازبهترین کارهای این مستندساز خوشفکر و تلاش‌گر است. برایش آرزوی موفقیت داریم.

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx