ایران مریض می‌شود، ولی نمی‌میرد!

«سرگرد قلقسایی خود را با روح پاک و عملیات خوبی که به نفع رعیت‌های منطقه کرد، عملا این موضوع را ثابت نمود. به همین جهت است که ارفع در یکی از یادداشت‌های خود می‌نویسد: «من بیشتر موفقیت‌های سیاسی و اجتماعی خود را در ناحیه کردستان مرهون سرگرد قلقسایی هستم که با روش عاقلانه‌ای مردم را از نظریات دوستانه و پاک من آگاه کرد». ارفع به وسیله ماموران باشهامت خود اطلاعات بسیاری درباره ایل‌ها و طایفه‌های مختلف اطراف سقز به دست می‌آورد. او دیگر کار را تمام‌شده می‌دانست و از آن پس، تمام سعی و کوشش خود را برای سروصورت دادن به وضعیت اجتماعی آن‌جا صرف می‌کرد. ارفع مخصوص در یکی از یادداشت‌هایش چنین نی‌نویسد: «تمام این مشاجرات و حملات اخیر محمد رشید دیگر جنبه غرض‌های خصوصی و خانوادگی به خود گرفته‌است؛ مثلا در مهاباد قاضی محمد و صدر قاضی برادرش مشغول تحریکاتی هستند تا محمد رشید و احمد فاروقی را دوباره وادار به حملاتی از راه مهاباد نمایند و عده‌ای از مردم بیچاره را دچار قتل و غارت کنند؛ زیرا قاضی محمد می‌خواهد برای خود شخصیتی تهیه کند. صدر قاضی هم می‌خواهد به این وسیله وکیل شود، در صورتی که با اطلاعات جامعی که دارم، پدر این‌ها در کردستان ترکیه رئیس دسته‌ای بود که دم از استقلال کرد می‌زد و آتاتورک او را تیرباران کرد. اساسا این‌ها خیلی خودپرست هستند و به میهن خود علاقه‌ای ندارند، فقط پول و مقام را میهن و همه‌چیز خود می‌دانند. چنان که در قضایای شهریور ماه هم این‌ها ادارات دولتی را خراب و غارت کرده‌اند. البته این‌ها اطلاعاتی است که از منابع خیلی موثق پیدا کرده‌ام. با این‌حال من موفق خواهم‌شد که این غائله را از بین ببرم تا به خواست خدا روزی بیاید که همه خائنان کشور به سزای خود برسند. ایران مریض می‌شود، ولی نمی‌میرد.» آن روز، پنجم اردیبهشت ماه بود. خورشید از پس کوهستان‌های پربرف، نخستین پرتوهای زرین خود را به سرشاخه‌های سبز جنگل‌های انبوه بانه افکنده‌بود. شهر بانه را یکپارچه سکوت و خاموشی فراگرفته‌بود. هیچکس جز چندین زن و مرد بیچاره و پیر و ناتوان در شهر باقی نمانده‌بود. همه به امر و تحریک غارتگران از شهر بیرون رفته‌بودند و به دامان جانوران درنده جنگلی پناهنده شده‌بودند!»

فرمان آتش در کوهستان باختر؛ کردستان ۱۳۲۰-۱۳۲۱؛ حسین رامتین؛ نشر شیرازه؛ چاپ‌ اول؛ ‌‌۱۳۸۹؛ ص ۱۳۹

(روایت شورش کردستان و سرکوب آن در سال‌های ۱۳۲۰ و ۱۳۲۱، از زبان فرماندهان ارتش شاهنشاهیِ مامور سرکوب.)

کتاب مکتب خانه در ایران
0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx