سلام

شهر از چه تشکیل شده؟ از خیابان و ساختمان؟ نه قطعا. اجزای سه وجهی اصلی یک شهر عبارتند از انسان، طبیعت و معماری. هریک از این سه عضو را از معادله شهر حذف کنیم، شهر وجود نخواهد داشت. ضمن آن‌که هریک از این سه جزء تعریف و نکته ظریف خاص خود را دارد. مثلا از معماری صحبت می‌شود نه ساختمان. از طبیعت صحبت می‌شود نه از درخت و گیاه. دقت کنیم طبیعت در چند درخت و گل خلاصه نمی‌شود. در پهنه‌های بزرگ و کوچک سبز و باغ و پارک هم خلاصه نمی‌شود. موجودات زنده هم بخشی از طبیعت هستند. برف و باران و خورشید هم جزئی از طبیعت هستند. بنابراین وقتی از مثلث تشکیل‌دهنده شهر صحبت می‌کنیم، موضوع بسیار وسیع‌تر و پیچیده‌تر از مجموعه‌ای از اجزای کالبدی است. برای تدقیق موضوع به یک تعریف خاص و جامع از معماری اشاره می‌کنیم به نقل از پاتریک شوماخر. او معتقد است «معماری عبارت است از سلسله روابطی‌که برهم تاثیر متقابل می‌گذارند و تشکیل یک سیستم خودسازنده می‌دهند». می‌بینیم که در تعریف معماری اصلا صحبت از مکان و فضا و کالبد نیست. صحبت از رابطه‌ها است. در مقیاسی بالاتر، در شکل‌گیری یک شهر، رابطه‌های بسیار متنوع و پیچیده‌ای دخیل هستند که قابل شمارش نیستند. اما، در میان این صدهاهزار رابطه آن رابطه‌هایی مهم و دخیل هستند که در تاثیرمتقابل باهم هستند. حال شهری که چنین عمیق و ریشه‌دار در طول تاریخ شکل گرفته، قرار است ترک کنیم و شهری دیگر بسازیم به نام پایتخت. یا شهر کوچکی را تقویت کنیم و وسعت دهیم بشود پایتخت.

 

چنین کاری نه شدنی است نه منطقی. اگر در شهر مشکل داریم باید ببینیم کدام رابطه‌ها در سلسله روابط شکل‌دهنده شهر معیوب یا ناکارآمد هستند و آن‌ها را اصلاح کنیم. کنار گذاشتن یک شهر به دلیل مشکلات موجود آن، فرار از حقیقت است. هیچ شهری، به طور مطلق دارای مشکل ذاتی نیست. مشکلات را ما بر سر شهر آوار می‌کنیم. ممکن است در شرایطی، شهر توان نگهداری جمعیت و امکانات خود را نداشته‌باشد. مثل آدمی‌زاد که ممکن است در اثر تحمل بار فراتر از توان خود کمرش بشکند. این تقصیر جان و کالبد آن آدم نیست، تقصیر جامعه است که بار زندگی را بر او چنین زیاد و سنگین کرده‌است. یا باید بارش را کم کنیم یا جانش را تقویت کنیم. درست مثل آدمی که برای تحمل بار زندگی فقط به کالبد متکی نیست و با توان ذهنی و دانش فنی می‌تواند مشکلاتش را حل کند. شهر هم فقط به داشته‌های طبیعی و کالبدی‌اش محدود نیست می‌تواند به دانش و فن‌آوری هم متکی باشد. کاری که در طول سده‌ها در ایران خود ما اتفاق افتاده. کشوری با کمبود آب، این همه شهر باشکوه تاریخی داشته و دارد. پس شهر را مقصر ندانیم. ما هستیم که نمی‌دانیم شهر را چگونه اداره کنیم و از تاب نیندازیم.

 

بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۲۶۰

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx